ازدواج، نه یک مراسم ساده، بلکه آغاز سفری است به سوی زندگی مشترک. جایی که عشق، به احترام آمیخته می‌شود و همراهی، شکل تازه‌ای به رابطه می‌بخشد. این مسیر نیازمند فهمیدن، صبوری و ساختن است؛ نه مالکیت، نه کنترل. بیایید ازدواج را به هنری از جنس عشق و تلاش تبدیل کنیم.

ازدواج، فقط یک مراسم نیست؛ آغاز سفری‌ست به دنیای مشترکِ دو دل. جایی که "من" جای خود را به "ما" می‌دهد و عشق، شکل تازه‌ای از بلوغ و تعهد می‌گیرد. روز ازدواج، روز بله‌ای‌ست که اگر از دل برخیزد، می‌تواند زندگی را دگرگون کند

در ازدواج، دو آدم قرار نیست کامل شوند؛ قرار است کنار هم رشد کنند، کنار هم بیاموزند، زمین بخورند و دوباره با دست‌های هم بلند شوند. این مسیر، پر از یادگیری‌ست؛ از صبوری، از بخشش، از دوست‌داشتن بی‌توقع.

کاش ازدواج را نه یک قرارداد که یک عهد مقدس بدانیم؛ عهدی برای ساختن، نه صاحب شدن. برای شریک‌شدن، نه کنترل‌کردن. چون در نگاه عاشقانه‌ای که به احترام آمیخته باشد، خانه‌ای ساخته می‌شود که دیوارهایش بوی امنیت می‌دهند.

عشقِ قبل از ازدواج، یک شعله است. ازدواج، این شعله را به چراغی بدل می‌کند که اگر هوایش را داشته باشی، سال‌ها می‌سوزد و روشنی می‌بخشد. اما اگر غفلت کنی، خاموشی‌اش هم تلخ است، هم بی‌صدا.

روز ازدواج، یادآور این حقیقت است که زندگیِ دونفره، هنر می‌خواهد؛ هنری از جنس فهمیدن، شنیدن، عقب‌نشستن گاه‌به‌گاه و نترسیدن از صادق‌بودن. هیچ خانه‌ای از اول کامل نیست، اما می‌توان آن را با عشق و تلاش، به بهشت بدل کرد.

بیاییم در این روز، فقط به جشن و لباس فکر نکنیم؛ به عهدی فکر کنیم که پشت این روز نهفته است. عهدی برای ساختن خانه‌ای از جنس لبخند، گفتگو، همراهی و احترام. خانه‌ای که در آن، عشق نه خاطره‌ای زودگذر که یک عادتِ هرروزه باشد.