بسیاری از والدین از بی‌تفاوتی فرزندان خود به درس و تحصیل گله‌مند هستند و فرزندان زیادی درس و تکلیف را جزو وظایف خود نمی‌دانند یا برای آن ارزشی قائل نیستند. علت این بی انگیزگی و بی تفاوتی چیست؟

یکی از اساتید دانشگاه با لحنی شاکی و ناراحت از خودش می‌گوید:

آن زمان‌ها با حالا خیلی فرق داشت. نسل ما در دوران کودکی محروم از تسهیلات و امکانات رفاهی و آموزشی بود که امروزه کودکان و فرزندان ما از آن بهره‌‌مند هستند. نه تلفن همراه،کامپیوتر، تبلت یا لپ‌تاپی و نه این بازی‌‌های رایانه‌ای فعلی وجود داشت. وسایل و امکانات آموزشی ما در آن دوران فقط محدود می‌شد به کتاب‌‌های درسی و معلمی که بیش از سه پایه تحصیلی را همزمان تدریس می‌کرد. از کلاس‌‌های تقویتی و آموزشی نیز اثری نبود. من و همه همکلاسی‌‌هایم از همه امکانات رفاهی و آموزشی امروز کاملا بی بهره و محروم بودیم. حتی در سال‌های اول ابتدایی از آنجایی‌که در یک روستا زندگی می‌کردیم برق هم نداشتیم.

اکثریت دانش‌‌‌آموزان، حتی پدر و مادر یا خواهر و برادر باسوادی نداشتند که به آنها در انجام تکالیف درسی و تقویت و یادگیری دروس کمک کند. با این وجود، در حالی که من هیچ کسی را نداشتم که در درس‌‌هایم به من کمک کند، اما بدون کمک و نیاز به کسی و حتی بدون این که والدینم برای درس خواندن، من را امر و نهی کنند، با شور و اشتیاق و عشق و علاقه‌ی وافری درسم را می‌‌‌خواندم، تکالیفم را انجام می‌‌دادم و به موقع نیاز با همکلاسی‌‌‌ها و دوستانم به بازی می‌پرداختم و همیشه در طول دوران ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان، شاگرد اول و ممتاز مدرسه بودم.

علاوه بر این‌ها، در آن دوران جایگاه و احترام و نقش معلم بسیار چشم‌گیر بود. ما از معلمان خود حتی از پدر و مادر هم بیشتر حساب می‌‌بردیم و احترام خاصی به آنها می‌گذاشتیم. ما در آن زمان، درس خواندن را جزئی از وظیفه خود می‌‌دانستیم و همه تلاش خود را صرف یادگیری و آموختن درس می‌‌کردیم.

گاهی اوقات که به آن دوران فکر می‌‌کنم و دوران کنونی بچه‌های امروزی را می‌بینم که چقدر در ناز و نعمت زندگی می‌کنند و از چه امکانات و تسهیلات رفاهی و آموزشی و موهبت‌های بی‌شمار الهی برخوردار هستند آرزو می‌کنم که ای کاش من نیز در این دوران متولد می‌شدم. در دورانی که عصر اینترنت و تکنولوژی نام گرفته است تا من هم از این همه امکانات و منابع مختلف و متنوع آموزشی بهره‌‌مند می‌شدم و پیشرفت و موفقیت بیشتری کسب می‌کردم. اکنون سال‌ها می‌‌گذرد و من دو فرزند پسر و دختر دارم. تا به امروز هر چه نیاز داشته‌‌اند و مایحتاج آنها بوده است برایشان فراهم کرده‌ام. با وجود اینترنت، کتاب‌‌ها و منابع آموزشی بسیاری که برای آن‌ها تدارک دیده‌‌ام، متاسفانه علاقه و اشتیاقی به درس خواندن ندارند و در اکثر اوقات باید حتما به آن‌ها یادآوری کنم یا تذکر دهم که درس‌‌ها و تکالیف‌شان را انجام بدهند.

گفته‌های استاد خود حدیث مجملی از مفصل دانش‌آموزان امروزی است. دانش آموزانی که اگر حمایت و پشتیبانی نشوند و مدام پیگیرشان نباشی حواسشان پرت می‌شود و از اولین چیزی که غافل می‌شوند درس و مشق‌شان است.

یکی از دلایل این بی‌انگیزگی بچه‌ها این است که ما والدین امروزی بدون قید و شرط همه‌ی امکانات و وسایل مورد نیاز فرزندان‌مان را در اختیار آن‌ها قرار می‌دهیم  و به آن‌ها اجازه و فرصت این را نمی‌دهیم که با فراز و نشیب‌ها و کاستی‌‌های زندگی آشنا شوند و دست و پنجه نرم کنند. یکی از مضرات زود رسیدن به خواسته‌ها، بی ارزش شدن و قدر ناشناسی نسبت به داشته‌هایمان است.

عامل مهم دیگر شاید به این دلیل است که ما به روش درست و منطقی و منظمی به آنها آموزش نداده‌‌‌ایم که درس خواندن و انجام به موقع تکالیف وظیفه اصلی آن‌ها است و انگیزه‌ی لازم و کافی را در نهاد آن‌ها به وجود نیاورده‌‌ایم. علاوه بر این که تشویق‌ها و تنبیه‌های ما به موقع و به جا نبوده است. البته باید به خاطر داشت که نباید کنترل ما روی درس بچه‌ها از ما والدینی کمال‌‌گرا بسازد و بیشتر فرزندان‌مان را از درس و تکلیف بیزار کند.

عامل دیگر بی انگیزگی فرزندانمان می‌تواند استفاده بیش از حد و اعتیاد وار به تلویزیون یا تبلت یا گوشی یا سایر فناوری‌های جدید در حوزه‌ی دنیای ارتباطات و سرگرمی‌ها باشد. می‌توان با برنامه گذاشتن برای استفاده از این وسایل از اعتیاد دانش‌آموزان به این ابزار جلوگیری کرد.

ما والدین امروزی آسایش و رفاه بیشتر و البته وظایف سخت‌تری نسبت به والدین خودمان در دوره کودکی خود داریم. همراه با پیچیدگی‌های زندگی متنوع امروزی بر ماست که با مهارت‌های بیشتری در رابطه با سبک رفتار با خانواده و فرزندان‌مان آشنا شویم تا از بسیاری آسیب‌های اجتماعی که خانواده‌ی ما را در زمینه‌های مختلف تهدید می‌کند جلوگیری کنیم.