جزیرهای وجود دارد به نام «جزیره یک روزی» که شاید کمتر کسی نام آن را شنیده باشد؛ ولی قطعاً همه ما مدت زمانی هرچند اندک از زندگی خود را در آن سپری کردهایم. در این مقاله که بازنویسی شده از تئوری جزیره یک روزی از برایان تریسی است به شما تلنگرهای در خصوص جزیرههایی که در آنها زندگی میکنید خواهیم زد.
ابتدا برای شما تئوری جزیره یک روزی را بیان میکنیم:
اگر در جمعی باشید که در آن افرادی با آرزوها و مشکلات مختلف وجود داشته باشند، کافی است چند سؤال در مورد آرزوهایشان از آنها بپرسید تا ببینید چقدر با خوشحالی پاسختان را خواهند داد. زیرا هنگام پاسخ دادن به آنها، آرزوها و هدفهای خود را در ذهنشان تجسم میکنند که ناخوآگاه باعث خشنودیشان میشود. برای مثال بپرسید: «چند نفر در این جا مایلند درآمدشان را دوبرابر کنند؟». کم و بیش همه لبخند زده و دستشان را بالا میبرند. سپس بپرسید چند نفر میخواهند وزن کم کنند، از شر بدهی خلاص شوند و به استقلال مالی برسند؟ مطمئناً همه با تصور این موضوعات خرسند شده و لبخند خواهند زد و به نشانه موافقت دست خود را بالا خواهند برد.
قطعاً این آرزوها و هدفها فوقالعاده هستند. اینها هدفهایی هستند که همه دارند. همهی ما خواهان آن هستیم که پول بیشتری به دست آوریم، وقت بیشتری را با خانواده سپری کنیم و همینطور استقلال مالی داشته باشیم. همه ما نه تنها خواستههای یکسانی داریم، بلکه میدانیم برای دستیابی به آنها باید چه کار کنیم و همینطور قصد انجام آنها را هم داریم؛ ولی گاهی اوقات قبل از شروع، تصمیم میگیریم که تعطیلات کوتاهی را در جایی خیالی و فوقالعاده به نام «جزیره یک روزی» سپری کنیم.
میگوییم: یک روز این کتاب را میخوانم. یک روز برنامه ورزشیام را شروع میکنم. یک روز با ارتقاء مهارتهایم، پول بیشتری به دست میآورم. یک روز وضعیت مالیام را تحت کنترل گرفته و از شر بدیهایم خلاص میشوم و مطمئناً یک روز همه آنچه را که برای تحقق بخشیدن به تمام اهدافم لازم است، انجام دهم.
مطلب مرتبط: هفت قدم طلایی برای رسیدن به اوج موفقیت از نگاه برایان تریسی
به عقیدهی برایان تریسی تقریباً ۸۰ درصد مردم، بیشتر وقتشان را در جزیرهی یک روزی سپری میکنند. آنان مشغول فکر کردن، تصور کردن و خیالپردازی درباره همه آن چیزهایی هستند که یک روز قصد انجام دادن آنها را دارند. به راستی کسانی که در «جزیره یک روزی» اسیر شدهاند کیستند؟
بحث اصلی در جزیره یک روزی درباره چیست؟ دربارهی بهانهها! آنها دور هم نشستهاند و بهانههایشان را برای بودن در جزیره، با هم رد و بدل میکنند. از یکدیگر میپرسند: «تو چرا اینجایی؟» و عجیب نیست که بهانههایشان شبیه به هم باشد.
یک نفر میگوید: «من دوره کودکی خوبی نداشتم»، نفر دیگر میگوید: «من هیچ پولی ندارم»، فردی میگوید: «رئیسم واقعاً آدم ایراد گیریه»، کسی میگوید: «ازدواج موفقی نداشتم، هیچ کس مرا درک نمیکند» و انواع و اقسام بهانههایی که همه ما میدانیم و از آنها برای توجیح عدم رسیدن به آرزوهایمان استفاده میکنیم.
همهی کسانی که در جزیرهی یک روزی گیر کردهاند، با بیماری بهانهتراشی که ۱۰۰٪ نابود کننده موفقیت است به این حال و روز افتادهاند. همه آنها نیات خیری داشتهاند اما همانطور که میگویند، راه جهنم با نیات خیر سنگفرش شده است.
اولین قانون موفقیت ساده است: خودتان را از این جزیره نجات دهید!
دیگر بهانه نیاورید. یا این کار را انجام بده یا نه! اما بهانه نیاور. دیگر از مغز فوقالعادهات برای سر و هم کردن توجیهات و دلیل تراشیهای ماهرانه استفاده نکن... کاری کن... هرکاری.... تکانی به خودت بده... با خودت تکرار کن «اگر قرار است اتفاقی بیفتد به خودم بستگی دارد». بار و بندیل خود را ببندید و از جزیره یک روزی خارج شوید. قدم به اقیانوسها بگذارید. ساحل امن خود را ترک کنید.
مطلب مرتبط: در رسیدن به موفقیت، سن و سال فقط یک عدد است
این بازندهها هستند که بهانه میآورند؛ برندگان پیشرفت میکنند. حالا چگونه میتوانید بگوئید که بهانه دلخواهتان واقعیست یا نه؟ ساده است. به دوروبرتان نگاه کنید و بپرسید: «آیا کسی با بهانهای شبیه به بهانه من وجود دارد که به هر طریقی موفق شده باشد؟». هنگامی که این سوال را میپرسید، اگر واقعاً صادق باشید، باید اعتراف کنید که هزاران و حتی میلیونها نفر هستند که با داشتن بهانههایی به مراتب بدتر از شما کارهای فوقالعادهای در زندگیشان انجام دادهاند و کاری که هزاران و میلیونها نفر دیگر از عهدهاش برآمدهاند، شما نیز میتوانید انجام دهید؛ البته اگر تلاش کنید. چنین گفته شده که اگر مردم همان مقدار انرژی که صرف پیدا کردن بهانههایی برای شکست میکنند را برای دستیابی به اهدافشان خرج میکردند، مطمئناً از خود به شگفت میآمدند.
اما ابتدا باید خودتان را از شر جزیره نجات دهید!
علاوه بر جزیره یک روزی ما در زندگیمان جزیرههای دیگری نیز برای خودمان در نظر میگیریم.
جزیرههایی که خود را در آنها محدودیت کردهایم؛ به طور مثال جزیرهی مالی، جزیرهی عاطفی، جزیره اجتماعی. هر جزیره محدودیتهایی است که ما خود را در آنها محبوس کردهایم. کاری که باید کنید این است که ساحل امن خود را رها کنید و جزیرههایتان را ترک کنید تا با چیزهای بیشتر و جدیدتری آشنا شوید. هیچ محدودیتی برای شما وجود ندارد؛ شما میتوانید درآمدتان را چندین برابر کنید، میتوانید از نظر عاطفی به بلوغ برسید و از نظر اجتماعی خود را به انسانی جذاب، با اعتماد به نفس و محکم تبدیل کنید.
بادبانهایتان را محکم کنید و راه بیوفتید!
شب یلدا
#کریسمس
#آشپزی
#خراسان جنوبی