در زندگی شخصی خود تغییرات زیادی را تجربه می‌کنیم. با این حال خیلی از شرایطی که امروزه در آن به سر می‌بریم به علت تغییراتی بوده است که در گذشته‌های خیلی دور رخ داده و اکنون بر زندگی فعلی ما تاثیر گذاشته است. در این مطلب به معرفی بزرگ ترین تغییرات جهان طی هزار سال گذشته تا کنون خواهیم پرداخت.

قرن یازدهم: قلعه‌ها

اکثر مردم فکر می‌کنند که قلعه‌ها نشانه‌ی جنگ هستند. در حالی که قلعه‌ها بیشتر در دوران صلح کاربرد داشتند. در آن دوران، در اروپا قلعه‌های زیادی وجود داشت و هیچ‌کدام آن‌ها در انگلستان نبودند. از این رو زمین‌ها و اراضی این کشور به راحتی تحت تصرف دشمن قرار می‌گرفتند. در طول قرن ۱۱، در سراسر اروپا، اربابان شروع به ساخت ساختارهای دفاعی برای دفاع از سرزمین‌هایشان کردند. از این رو تسخیر اراضی دیگر به راحتی گذشته نبود. به دنبال آن، رهبران سياسی هم مجبور شدند از مرزهای خود دفاع كنند و در داخل آن مرزها، نه فقط از مردم خود که از دیگر ساکنان هم دفاع کنند.

قرن دوازدهم: نظم و قانون

در سفر به یک کشور خارجی اولین مسئله‌ای که اکثریت ما به آن اهمیت می‌دهیم، امنیت است. در واقع، هیچ عاملی مانند هرج و مرج و نبود قانون نمی‌تواند مانع سفر ما به یک مکان هر چند دیدنی شود! از این رو معرفی کاربرد سیستماتیک قانون و نظم، نقطه‌ی عطفی در تاریخ اروپا است. این امر از طریق تدوین کتاب‌های قانون، توسعه‌ی فقه، قضاوت و همچنین ایجاد محکمه توسط هیئت منصفه صورت گرفت.

قرن سیزدهم: بازار

پول از هزاران سال پیش وجود داشته است. البته این بدان معنا نیست که پول در گذشته هم همان عملکرد مشابه امروز را داشته است. در آغاز قرن سیزدهم، بسیاری از مردم در انگلستان پول نداشتند. اکثریت قریب به اتفاق از طریق داد و ستد کالا نیازهای خود را برآورده می‌کردند. در آن زمان، اربابان بر دهقانان حکمفرمایی می‌کردند و به آن‌ها اجازه می‌دادند که چند هکتار از زمین‌های خود را بفروشند. تنها افرادی که به طور منظم با پول‌های نقره‌ای سر و کار داشتند، ساکنان شهرهای تجاری بودند که جمعیت آن‌ها کم‌تر از ۵۰۰ نفر بود. با این حال، در طول قرن سیزدهم، بازارهایی در انگلستان برپا شد. کشورهای اروپایی شاهد چهار برابر شدن تعداد شهرها شدند. به غیر از چند بازار، بیشتر بازارهای بنا شده به موفقیت رسیدند. تا سال ۱۳۰۰ میلادی، چند کشور شروع به ضرب سکه‌های بزرگ طلا کردند و بانک‌های ایتالیایی در سراسر اروپا آماده‌ی ارائه‌ی اعتبارات بودند.

قرن چهاردهم: طاعون

بزرگ‌ترین فاجعه‌ی بشریت و مهم‌ترین رویداد در تاریخ جهان غرب، هیچ ارتباطی با تکنولوژی ندارد. تقریبا نیمی از جمعیت در فاصله‌ی هفت ماه در اثر طاعون کشته شد که این میزان حدود ۲۰۰ برابر بیشتر از کشتار جنگ جهانی اول بود. این فاجعه، عواقب اجتماعی و اقتصادی عمیقی به دنبال داشت. سیستم فئودالی ضربه‌ی سختی خورد زیرا کمبود بازماندگان آن‌ها باعث شده بود که نتوانند هزینه‌ی نیروی کار را بپردازند و به این ترتیب دهقانان و کارگرها خواستار گرفتن اراضی شده و خود خرده مالک شدند. در آن زمان، سوالاتی درباره رابطه خدا با انسان و ماهیت بیماری مطرح شد - این که چگونه خداوند مهربان می‌تواند به کشته شدن کودکان بی‌گناه رضایت دهد؟ در آن زمان، نگاه مردم به مرگ تغییر پیدا کرد و اهمیت مذهب کم رنگ‌تر شد. بنابراین، طاعون نه تنها مردم را کشت بلکه شیوه‌ی زندگی و انتظارات آن‌ها را هم از مرگ تغییر داد.

قرن پانزدهم: کلمبوس

مهم‌ترین رابطه در تاریخ بشر، ارتباط بین انسان و سرزمین است. اساسا هر چه سرزمین شما بزرگ‌تر باشد، منابع طبیعی بیشتری در اختیار خواهید داشت. کلمبوس یکی از مهم‌ترین چهره‌های تاریخ است. او با دستاورد شگفت خود به اروپایی‌ها نشان داد که سرزمین‌های وسیع‌تری در ان دور دست‌ها وجود دارد که در خواب شب‌شان هم ندیده‌اند! در آن زمان هیچ فناوری‌ای نبود که کلمبوس را در کشف جدیدش کمک کند. قطب نمایی که از آن استفاده می‌کرد مربوط به ۳۰۰ سال پیش از زمان خود بود. در واقع، بیشتر از ماجراجویی، فشار اقتصادی و اجتماعی بود که کلمبوس را به طمع ثروتمند شدن به کشف قاره‌ی آمریکا کشاند. به همین دلیل، امروزه زبان اسپانیایی پس از چینی، بیشترین فراوانی را در دنیا دارد. در حالی که تا سال ۱۴۹۲، اکثر مردم به دانش و معرفت نویسندگان باستان رومی و یونانی اعتقاد داشتند، در آن آثار هیچ اشاره‌ای به وجود قاره‌ی آمریکا نشده بود. مردم به سرعت متوجه شدند که اگر نویسندگان باستانی متوجه وجود دو قاره نشده‌اند، پس متوجه خیلی چیزهای دیگر هم نشده‌اند! در واقع، عبور کلمبوس و همراهانش از اقیانوس اطلس، یکی از دو یا سه دلیل عمده برای ارزیابی مجدد دانش و خرد، طی هزار سال گذشته شد.

قرن شانزدهم: کاهش خشونت‌های شخصی

طبق استانداردهای فعلی ما، جهان گذشته قبل از صنعتی شدن فوق‌العاده خشونت آمیز بود. در قرون وسطی، میزان قتل و جنایت در شهری مثل آکسفورد در حد شهرهای ناامن آمریکا بود. اما از سال ۱۵۰۰ میلادی، نرخ قتل و جنایت به سرعت نه فقط در آکسفورد که در دیگر نقاط هم کاهش پیدا کرد. چرا که در ان دوران، امکانات سوادآموزی افزایش پیدا کرد و دولت‌ها با قاطعیت بیشتری به شناسایی مجرمان پرداختند. از این رو مردم قبل از این که به فکر استفاده از اسلحه یا چاقو بیفتند می‌بایست به جوانب کار فکر می‌کردند.

قرن هفدهم: انقلاب علمی

در آن زمان، جادوگری در قانون رسمیت داشت و خرافه محسوب نمی‌شد! در قرن هفدهم بسیاری از نظریه‌های علمی جایگزین خرافه‌های رایج شد. در نهایت ثابت شد که گالیله درست گفته است و این زمین است که به دور خورشید می‌گردد! افراد که قبل از آن برای درمان بیماری‌های خود دعا می‌کردند، حاضر به ملاقات با پزشک شده بودد. مهم‌ترین نکته این بود که علم توانست اعتماد همگان را جلب کند.

قرن هجدهم: انقلاب فرانسه

شکی نیست که انقلاب فرانسه در سال ۱۷۸۹ انقلابی برای تمام دنیای غرب بود. نخستین بار این ایده در سطح ملی مطرح شد که تمام مردم باید در مقابل قانون برابر باشند. از این رو متفکران سراسر اروپا مجبور شدند تا ایده‌های حقوق بشر، برابری‌های سیاسی و حقوق زنان را دوباره ارزیابی کنند. هر چند بعضی از دولت‌ها نسبت به این تغییرات چندان راغب نبودند، اما انقلاب فرانسه باعث شد که اصلاحات اجتماعی بزرگی در قرن نوزدهم رخ دهد که از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به لغو برده‌داری، آموزش عمومی، حقوق زنان، سلامت عمومی، تخفیف مجازات اعدام و دیگر موارد اشاره کرد.

قرن نوزدهم: ارتباطات

از قرن بیستم در حال تجربه‌ی انقلاب ارتباطات هستیم. با این حال، ارتباطات واقعی در قرن نوزدهم شکل گرفت- در سال ۱۹۰۰ شما می‌توانستید یک تلگرام (این تلگرام نه! آن تلگرام!) را ارسال کنید. در سال ۱۸۰۵، نبرد ترافالگار در ۲۱ اکتبر اتفاق افتاد و خبر آن به نیروی دریایی در تاریخ ۶ نوامبر رسید. پس از اینکه کابل تلگراف بین قاره‌ای در سال ۱۸۷۲افتتاح شد، پیام‌ها می‌توانستند بلافاصله به استرالیا هم ارسال شوند. راه‌آهن، تلگراف و تلفن، انتقال پیام را بسیار سریع‌تر کرد. در واقع این رویدادها هم کم از انقلاب ارتباطات مدرن نداشت.

قرن بیستم: اختراع آینده

شکی نیست که تکنولوژی به شدت، روش‌های گذشته‌ی زندگی را تغییر داده است. در سال ۱۹۰۰ تنها درصد کمی از مردم، آینده را به صورت جدی در نظر می‌گرفتند. امروزه در شرایطی زندگی می‌کنیم که همه چیز نگاهی به آینده دارد: وضعیت آب و هوا، مسکن مورد نیاز، حقوق بازنشستگی، وضعیت دفع زباله در ۳۰ سال بعد و دیگر موارد که ما را به پیش‌بینی و جدی گرفتن آینده مجبور می‌کنند. از طرفی سازمان ملل پیش‌بینی می‌کند که جمعیت جهان تا سال ۲۳۰۰ افزایش پیدا می‌کند. اخبار گرمایش جهانی هنوز هم جزو سوژه‌های داغ است. در واقع، با شروع جهان مدرن از قرن ۲۰، بشر شروع به واکاوی گذشته و حال و آینده کرده است.