موضوع طرح کاروزی کمی شبیه به مسئله‌ی مرغ و تخم مرغ است. در اینجا صورت مسئله به این شکل است: چون فارغ‌التحصیلان ما مهارت ندارند جذب بازار کار نمی‌شوند یا چون وارد بازار کار نشدند مهارت کسب نکرده‌اند؟

یک فعال کارگری در این خصوص می‌گوید:

دولت به جای ارایه‌ی چنین طرحی می‌بایست به حل این موضوع می‌پرداخت که چرا دانشگاه‌های ما توانایی پرورش فارغ‌التحصیلانی با مهارت کافی به بازار کار را ندارند؟

وی در ادامه گفت: طرح‌هایی از این قبیل، مشکل بیکاری فارغ‌التحصیلان را نه تنها حل نخواهند کرد، بلکه تنها بستر سوءاستفاده از جوانانی را  فراهم می‌آورد که پس از سال‌ها هزینه و تحصیل به دنبال ورود به بازار کار هستند.

از طرفی گفته می‌شود که نبایستی اشتیاق جوانان برای ثبت نام در چنین طرح‌هایی را ناشی از اشتیاق آن‌ها و موفق بودن این ایده‌ها دانست. بلکه چنین فضایی نشان از شرایط نابسامان فارغ‌التحصیلان ما دارد. شرایط نامطلوب نیروهای جوانی که از انرژی‌های آن‌ها به خوبی استفاده نمی‌شود و سرانجامش سرخوردگی و پایین آمدن آمار ازدواج و بسیاری از آسیب‌های اجتماعی دیگر خواهد بود.

از دیگر ایراداتی که به این طرح وارد شده است، عدم الزام کارفرما در استخدام نیروی ارزان‌قیمتی است که به مدت قابل توجهی برایش کار کرده است و امکان برگشت این نیروی کار به جرگه‌ی بیکاران جامعه وجود دارد. در واقع وی در طول این مدت یک شرایط کار استاندارد شامل حقوق و بیمه و مزایا را هم تجربه نمی‌کند. بلکه تنها مهارتی کسب می‌کند که انتظار می‌رفت بخش اعظمی از آن را در دوران تحصیل به دست آورد و پس از پایان آن، نتیجه‌اش را ببیند.