خشونت‌های کلامی از رایج‌ترین انواع خشونت‌های خانوادگی هستند. بیشتر قربانیان این نوع خشونت را هم دختران جوان تشکیل می‌دهند.

حدود ۶۲ درصد افرادی که گرفتار این نوع خشونت می‌شوند نوجوانان بین ۱۱ تا ۱۴ سال هستند که از طرف دوستان خود الفاظ ناراحت کننده‌ای را دریافت می‌کنند. ضمن این که از هر ۴ دختر نوجوان یک نفر از جانب جنس مخالف خود این خشونت را تجربه می‌کند.

خشونت کلامی روحیه‌ی مارا تضعیف می‌کند

تا رسیدن به دوران بزرگسالی شاهد این رفتارها از سمت دیگران خواهیم بود. در برخی موارد، این رفتارها می‌تواند به خشونت‌های جسمی یا حتی جنسی تبدیل شود. ضمن این که آثار سوئی بر روح و روان ما هم می‌تواند ایجاد کند. به این ترتیب خشونت‌های کلامی می‌تواند چنین احساساتی را در ما به وجود آورد:

  • همیشه در موضع تدافعی قرار بگیریم.
  • شور و اشتیاق خود را از دست بدهیم.
  • مطمئن شویم که قادر به برقراری ارتباط موثر نیستیم.
  • احساس افسردگی یا اضطراب کنیم.
  • افکار خودکشی به ذهن ما خطور کند.
  • در تله‌ی «چه می‌شد اگر» گرفتار شویم.
  • بدون هیچ دلیلی احساس اضطراب یا بدبینی داشته باشیم.

خشونت‌های کلامی به چه شکل خود را نشان می‌دهند؟

افراد می‌توانند با روش‌های خاص دیگران را تخریب کنند. اگر به تازگی با فردی وارد ارتباط عاطفی شده‌اید، این تاکتیک‌ها را بشناسید:

دریغ کردن

وقتی در یک رابطه‌ی عاطفی فرد از بیان احساسات و افکارش با شما خودداری می‌کند، به نوعی خشونت کلامی را نسبت به شما ابراز کرده است.

مخالفت‌های مداوم

گاهی اوقات طرف مقابل شما تمایل به بحث و مخالفت با شما دارد. برای مثال شما از دیدن یک فیلم لذت برده‌اید و او دایم تلاش می‌کند که به شما بگوید این فیلم خیلی هم افتضاح بوده است و شما چقدر سلیقه‌ی بد و سطح پایینی دارید که از این فیلم خوش‌تان آمده است.

دست کم جلوه دادن

گاهی اوقات افراد احساسات شما را سرکوب می‌کنند. به این ترتیب صفات خاصی را به شما می‌چسبانند. برای مثال می‌گویند بیش از حد حساس هستید. یا رفتارهایتان زیادی بچه گانه است یا خیلی احساسی رفتار می‌کنید! این نوع رفتار هم این حس را در شما القا می‌کند که به اندازه‌ی کافی برای شریک عاطفی تان خوب نیستید.

این فقط شوخی بود

آن‌ها خشونت کلامی خود را در قالب شوخی ابراز می‌کنند. برای مثال خانمی میگفت که همسر سابقم در برابر دیگران من را خجالت زده می‌کرد و بعد هم با یک جمله‌ی «شوخی کردم. تو چقدر حساسی» حرفش را تمام می‌کرد.

کنترل کردن موضوع صحبت

بعضی شرکای عاطفی هم سعی در کنترل گفتگو دارند. آن‌ها خودشان تصمیم می‌گیرند که در چه خصوص صحبت کنند و اگر شما بخواهید موضوع را تغییر دهید سرزنش‌تان خواهند کرد. خانمی تعریف می‌کرد که همسرش همیشه دوست دارد در مورد مسائل بی ربطی مانند وضعیت ترافیک، بازیافت، فرهنگ مردم و موارد دیگری صحبت کند و هر وقت خانم سعی داشت موضوع را عوض کند تا در مورد خودشان یا موضوع جذاب‌تری صحبت کنند، همسرش با سکوتش بی‌توجهی می‌کرد تا بحث را به موضوع دل خواه  و خسته کننده‌ی خود برگرداند!

متهم یا سرزنش کردن

گاهی اوقات، افراد طرف مقابل را در خصوص مواردی مقصر می‌دانند که نقشی در آن‌ها نداشته است. آن‌ها برای ارتقای خودشان عادت دارند تا شما را کوچک نشان دهند!

بی اهمیت جلوه دادن

آن‌ها موفقیت‌ها و علاقه مندی‌های شما را دست کم می‌گیرند. برای مثال چنانچه به یک غذای خاص علاقه نشان دهید سعی می‌کنند به شما بگویند که چقدر این غذا بیخود و مزخرف است! چنانچه ارتقای کاری هم پیدا کنید سعی می‌کنند تا به نوعی در شما این احساس را ایجاد کنند که خیلی هم به موفقیت مهمی نرسیده‌اید.

لحن تهدیدآمیز

زن دیگری تعریف می‌کرد که همسر سابقش همیشه در موقع دعوا می‌گفته است: «اگر این کار را انجام ندهی ترکت می‌کنم و می‌روم. بدتر از همه زمانی بود که در مقابل دیگران تهدید می‌کرد و بعد به من خیره می‌شد تا عکس العمل من را ببیند.»

برچسب زدن

بعضی افراد هم از این شگرد کارآمد! برای تحقیر شریک عاطفی خود استفاده می‌کنند تا عزت نفس وی را خدشه دار کنند. آن‌ها اغلب اسمی رو قربانی خود می‌گذارند که هر بار به او یادآوری کنند که به اندازه‌ی کافی خوب و دوست داشتنی نیست.

فراموش کردن

به خاطر سپردن تاریخ‌هایی چون سالگرد آشنایی و تولد شاید در وهله‌ی اول انتظارات لوکسی به نظر برسد اما به فراموشی سپردن آن‌ها از سوی طرف مقابل باعث لطمه به احساسات و تلقین بی اهمیت بودن می‌شود.

احمق جلوه دادن

در این حالت فرد سو استفاده گر اتفاقاتی که برای شما روی داده است را تحریف می‌کند. برای مثال شما وقایعی را بازگو می‌کنید و وی می‌گوید: «خیلی احمقانه است. اصلا ماجرا این نبوده است.»حتی در مواقعی بدتر آن‌ها شکل ماجرا را طور دیگری تعریف می‌کنند تا نشان دهند حافظه‌ی شما درست کار نمی‌کند! این اقدام نه تنها یه نوع برخورد کنترلی بلکه دیوانه کننده است.

فرافکنی

گاهی ممکن است رفتار طرف مقابل این طور تلقی کند که این شماهستید که از آن‌ها سواستفاده می‌کنید! این تکنیک معمولا خوراک خودشیفته‌ها است و علاقه‌ی زیادی به استفاده از آن دارند.

راهکارهای مقابله با آزارهای کلامی

معمولا در حالت طبیعی، هنگام برخورد با چنین رفتارهایی سریع به دنبال روش گفتگو می‌رویم. اما حقیقت این است که با افراد سو استفاده گر نمی‌توان از در بحث و استدلال وارد شد.

  • یکی از راه‌های مبارزه با آزارهای کلامی این است که هر بار چنین رفتاری مرتکب می‌شوند به آن‌ها گوشزد کنید که این حرف آن‌ها آزاردهنده است. هیچ گاه به فرد تخریب گر نگویید که «تو من را احمق جلوه می‌دهی!» به جای آن بگویید: «از سو استفاده کردن از من دست بردار.» یا « در مسائلی که تحت اختیار من نیست سرزنشم نکن.» (البته نه با این بیان کتابی! کمی قاطع‌تر و جان دارتر!) به این ترتیب آن‌ها به این نوع رفتارهای خود با شما پایان داده یا به سراغ قربانی دیگری می‌روند.
  • راهکار دیگر این است که در روابط تان با این افراد مرزبندی‌هایی قرار دهید. چنانچه فرد تخریب کننده از اعضای خانواده یا دوستان نزدیک تان باشد طبیعتا این کار سخت‌تر است.
  • در نهایت شما نباید خود را ملزم به تحمل کردن این نوع رفتار کنید. چرا که در صورت داشتن روابط سالم است که می‌توانید خود بهتری از خودتان بسازید.