چند بار در زندگی خود تصمیم گرفته‌اید که متحول شوید و تغییراتی را ایجاد کنید، اما موفق نشده‌اید و این روند ادامه پیدا نکرده است؟ در این مطلب به بیان یکی از دلایل مهم این ناکامی اشاره کرده‌ایم.

رسیدن به ثبات یک فرآیند طبیعی در جریان حیات است. در زیست‌شناسی به این فرآیند عنوان تعادل یا هموستاز می‌دهند.

برای مثال، فشار خون را در نظر بگیرید. وقتی فشار خون به پایین‌تر از حد نرمال می‌رسد، ضربان قلب افزایش پیدا می‌کند تا فشار خون به حالت طبیعی برسد. در مقابل، زمانی هم که فشار خون افزایش پیدا می‌کند کلیه‌ها مایعات بدن را به صورت ادرار کاهش می‌دهند. در تمام این حالت‌ها، رگ‌های خونی شما کمک می‌کنند تا شرایط مورد نیاز بدن فراهم شود.

بدن انسان صدها حلقه‌ی کنترلی را به کار گرفته است تا پارامترهایی چون فشار خون، دمای بدن، سطح گلوکز، میزان کلسیم و بسیاری از فرآیندهای دیگر را در یک تعادل پایدار نگه دارد.

استاد جورج لئونارد در کتاب هنرهای رزمی خود می‌گوید که سبک زندگی روزمره‌ی ما می‌تواند بر تعادل زندگی ما اثر بگذارد. ما برای انجام دادن (یا ندادن) بعضی کارها از الگوهای مخصوص به خود پیروی می‌کنیم. برای مثال هر چند وقت یک بار ظرف‌ها را می‌شوییم (یا نمی‌شوییم)، هر چند وقت یک بار به پدر و مادر خود تلفن می‌زنیم (یا نمی‌زنیم). با گذشت زمان، هر یک از ما در انجام امور خود به نوعی تعادل می‌رسیم.

همانند ساختار بدن، حلقه‌های کنترلی دیگری وجود دارند که تعادل خاصی بین عادت‌های شما برقرار می‌کنند. روال روزمره‌ی شما برآیندی ظریف از محیط اطراف، پتانسیل ژنتیکی، روش‌های ردیابی و دیگر موارد است. با گذشت زمان، این تعادل به شکلی نامحسوس برقرار می‌شود. این نیروها که هر روز در حال تعامل با یکدیگر هستند، بدون آن که متوجه شویم چگونگی رفتار ما را شکل می‌دهند.

پس چگونه می‌توان این عادت‌ها را تغییر داد؟

افسانه‌ای به نام تغییر انقلابی!

تغییر و تحول انقلابی و رسیدن به موفقیت یک شبه امری است که در فرهنگ ما فراگیر شده است. به طوری که بعضی از کارشناسان این حوزه جملاتی با این مضامین می‌گویند: «بزرگ‌ترین اشتباه اکثر مردم این است که هدف گذاری‌های بزرگ در زندگی نمی‌کنند.» یا «اگر می‌خواهید به نتایج فوق‌العاده برسید باید کارهای فوق‌العاده‌ها انجام دهید.»

در نگاه سطحی، این توصیه‌ها الهام‌بخش به نظر می‌رسند. اما در اکثر موارد قادر به درک این نکته نیستیم که هرگونه تلاش برای رشد سریع با حفظ ثبات زندگی ما تعارض دارد. به خاطر داشته باشید که طبیعت زندگی میل به ثبات دارد. هر تغییری که در زندگی روزمره اعمال شود، سیستم میل دارد که آن را دوباره به حالت تعادل قبلی بازگرداند.

از این رو وقتی که در زندگی خود دست به تغییرات غیرعادی می‌زنید، تمام نیروها بسیج می‌شوند تا شما را وادار کنند که به تعادل برگردید. به طوری که وقتی دست به اقدامات عظیم می‌زنید، با موانع بزرگ‌تر مواجه خواهید شد.

تقریبا هر کسی در زندگی خود تلاش کرده است که تغییر و تحولات بزرگی در خود ایجاد کند. برای مثال تا شروع به یک رژیم غذایی جدید می‌کنید، همکاران‌تان در محیط کار تلاش‌های شما را به مسخره می‌گیرند. یا تصمیم می‌گیرید که در این هفته، زمانی را در شب به دویدن اختصاص دهید اما در همان بازه‌ی زمانی مجبور به اضافه کاری می‌شوید. یا تصمیم می‌گیرید زمانی از روز را به مراقبه مشغول شوید و بچه‌ها به اتاق‌تان هجوم می‌آورند.

نیروهایی که در زندگی ما تعادل فعلی را ایجاد کرده‌اند، تمام تلاش خود را می‌کنند که ما را از تغییرات بهتر یا بدتر دور نگه دارند. به گفته‌ی جورج لئونارد «این مقاومت به میزان تغییر بستگی دارد و ربطی به خوب و بد بودن آن ندارد. »

به عبارت دیگر، هر چه بخواهید تغییرات خود را سریع‌تر اعمال کنید، بیشتر پس زده خواهید شد. شاید در ابتدا با این موانع مبارزه کنید اما پس از مدتی انرژی شما محو شده و روند پسرفت را آغاز می‌کنید.

نرخ بهینه‌ی رشد

البته که «تغییر» در زندگی امری ممکن است. هنگامی که یک ورزشکار به شدت تمرین می‌کند در نهایت بیمار یا زخمی می‌شود. وقتی در یک سازمان یا یک شرکت تغییرات سریعی ایجاد می‌شود، فرهنگ آن تجزیه شده و عده‌ای از کارکنان آن کارآمدی خود را از دست می‌دهند. وقتی یک سیاستمدار، نظر شخصی خود را بر مردم تحمیل می‌کند شورش‌ها و تظاهراتی برای بازگرداندن توازن روی می‌دهد. چرا که سیستم‌های زنده تغییرات شدید را دوست ندارند!

خوشبختانه، راهکار بهتری در این میان وجود دارد.

پیتر سنگه، کارشناس سیستم‌ها در این زمینه گفته است: «تقریبا تمام سیستم‌های طبیعی، از اکوسیستم حیوانات گرفته تا سازمان‌ها، یک نرخ رشد بهینه دارند. میزان سرعت این نرخ بهینه به مراتب کم‌تر از رشدهای سریع و ناگهانی است. هنگامی که روند رشد شدت می‌گیرد- همان اتفاقی که در سرطان می‌افتد- سیستم سعی در کند کردن روند می‌کند تا به بقای سازمان در شرایط خطر کمک کند.»

در مقابل، وقتی که پیروزی‌های کوچک‌تری به دست می‌آورید و بر روی میزان بهبود یک درصد تمرکز می‌کنید، تعادل رو به جلو خواهید داشت. در اینجا شرایط مانند ساختن عضله است. اگر از وزنه‌های خیلی سبک استفاده کنید ماهیچه‌های شما لاغر و ضعیف خواهند شد. اگر وزنه‌ها بیش از حد سنگین باشند، ممکن است در نهایت مجروح شوید یا به شما آسیب برسد. اما اگر وزنه‌ی انتخابی، تنها کمی بیشتر از توان عادی شما باشد، عضلات خود را با محرک جدید وفق می‌دهند و تعادل جدید حاصل می‌شود.

پارادوکس تغییر رفتار

به منظور ایجاد تغییر، ما باید در کنار نیروهای اساسی زندگی خود حرکت کنیم نه این که در مقابل آن‌ها بایستیم. زندگی روزمره‌ی شما مجموعه‌ای از تعادل‌های طبیعی با سرعت عادی و ریتم معمولی است. بنابراین چنانچه بخواهیم به سرعت از این تعادل فاصله بگیریم، دوباره به نقطه‌ی اول خواهیم برگشت!

از این رو بهترین راه حل برای رسیدن به تعادل جدید، تغییرات بنیادین و انقلابی نیست بلکه هر تغییر کوچک روزانه می‌تواند یک پیروزی به حساب بیاید.

این واقعیت، نوعی پارادوکس در زمینه‌ی تغییر رفتار است. بنابراین تغییرات بزرگ زندگی می‌تواند از تغییرات ساده‌ی روزمره زاییده شود.