کلش آو کلنز، بازی جذابی است که در مدت زمان کوتاهی توانست علاقهمندان زیادی را در سرتاسر نقاط جهان به سمت خود جلب کند. در این بازی قواعدی وجود دارد که میتوان آنها را به زندگی واقعی هم تعمیم داد.
معمولا اکثر ما از این که قلمروی مخصوص به خود را داشته باشیم احساس قدرت و هیجان میکنیم. بازی کلش آو کلنز (Clash of Clans) این فضا را برای ما فراهم کرده است تا بتوانیم در یک جامعهی جهانی کوچکتر از جهان فعلی، مزرعهی خود را به شکلی که میخواهیم گسترش دهیم، تجهیزات دفاعی خود را قوی کنیم، چیدمان مورد نظر خود را انتخاب کنیم و در کلن یا همان قبیلهای که میخواهیم عضو باشیم.
در این میان، شاید اغراق نباشد که بگوییم این بازی به نوعی به ما درس زندگی میدهد. یا به بیان بهتر، بعضی از اصولی که در بازی وجود دارد، در فضای زندگی واقعی هم صدق میکنند. در ادامه به شماری از درسهایی که این بازی استراتژیک به ما ارائه میدهد، اشاره خواهیم کرد:
۱. برای پیشبرد کارها باید صبر کرد و به آنها زمان داد
در کلش آو کلنز برای ساخته شدن هر سرباز یا هر گونه تجهیزات و منابع دیگری نیازمند گذر زمان هستید و برای رسیدن به هر پیشرفتی باید صبر کنید. چنانچه بیتابی کرده و حاضر به صبر کردن نباشید، مجبور به پرداخت هزینه خواهید شد! این هزینه در بازی کلش جمهای سبزرنگی است که به سختی عاید ما میشوند.
در زندگی واقعی این هزینهها میتوانند علاوه بر هزینههای مالی، ارزشهایی مانند اعتبار، آبرو، روابط خوب و موارد دیگری باشند که به راحتی به دست نمیآیند و گاهی ناآگاهانه آنها را صرف رسیدن به موفقیتهای زودگذر و کمارزش میکنیم.
۲. اولویتبندی را فراموش نکنید
در مزرعهی خود ابتدا به سراغ ارتقا (یا همان آپگرید) تجهیزات دفاعی بروید و آنها را به آخرین حد ممکن برسانید. پس از آن سربازخانهها، آزمایشگاه و مخازن، گزینههای بعدی هستند. در نهایت پس از ارتقای آنها به سراغ معدنهای طلا و اکسیر سرخ بروید.
در زندگی روزمره هم مهم است که برای رشد و پیشرفت خود اولویت خود را بر روی چه مسائلی بگذاریم. برای مثال وقتی جوانی به ورزش یا هنر خاصی علاقه دارد، اما هنوز از پس هزینههای معمول خود برنمیآید، مطمئنا اول باید تکلیف وضعیت شغلی خود را مشخص کند.
۳. حواستان به جنگهایی که میکنید باشد
معمولا در انتخاب هر حمله (یا همان اتک) دقت میکنید که در پایان، به چه چیزهایی خواهید رسید؟ برای مثال وقتی میبینید که سکه، اکسیر یا کاپ آنچنانی در یک حملهی پیشنهادی نصیبتان نمیشود، از جنگیدن با آن مزرعه صرف نظر میکنید. یا در حملهای که چند صدهزار اکسیر خرج سربازها کردهاید، انتظار خواهید داشت که اکسیر یا پول چشمگیرتری به شما برسد؛ چرا که حملهی شما به اصطلاح پر خرج و گران بوده است.
در دنیای واقعیت هم خیلی مواقع باید از خود بپرسیم: «جنگی که میکنم و هزینهای که میدهم ارزشش را دارد؟»؛ چرا که بعضی از جنگها فقط اتلاف انرژی بوده و هیچ دستاورد ارزشمندی برای ما نخواهند داشت.
۴. سرمایههای ارزشمند خود را بیهوده خرج نکنید
گاهی میتوان با پرداخت چند صد جم، ارتقایی را که قرار است در چند روز انجام شود، در یک لحظه انجام داد. یا سربازانی که قرار است بعد از نیم ساعت ساخته شوند، با چند جم ناقابل سریعتر آماده شوند. در صورتی که یک کلشباز حرفهای، جمهای خود را به ندرت خرج موارد این چنینی میکند و معمولا از آنها برای خرید «کارگر» استفاده میکند؛ چرا که هر چه تعداد کارگرها بیشتر باشد، ارتقای تجهیزات و سربازهای مزرعهی شما سریعتر صورت خواهد گرفت. در واقع، حرفهایها از جم برای هزینهی رشد خود استفاده میکنند. خیلی از ما در زندگی، مهرهها و سرمایههای ارزشمندی داریم که باید در جای درست و در جهت رشد خود از آنها استفاده کنیم و آنها را صرف موارد دم دستی و تصمیمگیریهای هیجانی خود نکنیم.
۵. قدرت در «با یکدیگر بودن» است
اکثر افرادی که کلش بازی میکنند عضو یک قبیله یا کلن هستند. اعضای قبیله میتوانند به یکدیگر نیرو اهدا کنند. به ازای هر نیرویی که به اعضای قبیله اهدا میکنید سطح مزرعهی شما پیشرفت رو به صعودی را طی خواهد کرد. در ثانی، وقتی دیگران به قلعهی شما نیرو میفرستند، شانس دفاعی شما در برابر حملات دیگران افزایش پیدا میکند. وقتی انزوا را انتخاب کرده و عملا ارتباط خود را با دیگران قطع میکنیم، خود را در شرایط بیدفاعی قرار میدهیم و همین امر میتواند به ضعفهای ما دامن بزند.
۶. باطن را فدای ظاهر نکنید
بعضی از کلشرها بدون این که تجهیزات خود را تا آخرین حد ممکن ارتقا دهند، سریع به سراغ ارتقای «خانهی اصلی» یا همان تاون هال خود میروند. برای مثال سطح خانهی اصلی هشت است، اما دیوارها چوبی یا ضعیف بوده و دیگر تجهیزات هم در سطوح پایین باقی ماندهاند. در این حالت کلشر متوجه حملههای شدیدی خواهد شد؛ چرا که دیگر هم سطحهای او نیروهای قویتری دارند و به راحتی مزرعهی او را تخریب میکنند. ضمن این که در جنگهای گروهی (یا همان وار) هم با رقبای قدرتری روبرو میشود که یارای مقابله با آنها را ندارد. در صورتی که خانهی اصلی را تنها باید زمانی ارتقا داد که تا آخرین دیوار، به بالاترین سطح خود رسیده باشد.
وقتی فقط به درست کردن ظاهر زندگی خود اهمیت میدهیم، متوجه ضربههای بدی خواهیم شد که ما را از درون خواهند شکست. برای مثال فردی که میخواهد بالاتر از حد توان مالیاش زندگی کند و بخش اعظم سرمایهی خود را صرف لوکستر کردن زندگی خود میکند و با افرادی وارد معاشرت میشود که توان همگام بودن با آنها را ندارد؛ خود را در نوعی فضای رقابتی وحشتناکی قرار میدهد که در حد و اندازهی او نیست و همین موضوع رشد و پیشرفت وی را به تعویق میاندازد و حتی در اوضاع وخیمتری، متوقف میکند.
۷. نسبت به آرمانهای گروهی خود متعهد باشید
این مورد در جنگهای گروهی نمود پیدا میکند. گاهی اوقات در جنگ صورت گرفته، بعضی از اعضا شرکت نمیکنند که همین امر باعث میشود، علیرغم ضعیف بودن قبیلهی دشمن شکست بخورید. یا ممکن است از جنگ با دشمن روبرویی صرف نظر کنید؛ چرا که سکه یا اکسیر خاصی عایدتان نمیشود و همین بیتوجهی قبیلهی شما را بازندهی نهایی کند.
طبیعتا در شرایط گروهی هم، تکروی کردن یا خودخواهی مانع رسیدن به هدف جمعی خواهد شد.
۸. شرایطی را که مناسب نیست، ترک کنید
گاهی ممکن است عضو قبیلهای باشید که نه اعضای آن در اهدای نیرو به یکدیگر کمک میکنند، نه جنگهای منظمی برقرار میشود و نه هیچ تعامل مفیدی بین اعضا برقرار است. در صورتی که که قبیلههای زیادی وجود دارند که در آنها پیشرفت بهتری خواهیم داشت.
در زندگی هم لحظاتی وجود دارند که بیهوده اسیر شرایط میشویم. در شغلی میمانیم که جز رخوت و کسالت حاصلی برای ما ندارد، اما به آن تن میدهیم. در رابطهی عاطفی میمانیم که فقط باید طرف مقابل را تحمل کنیم. در رشتهی درسی ادامه تحصیل میدهیم که مطمئن هستیم هیچ علاقهای به آن نداریم و پیشرفتی در آن نخواهیم داشت. ترک کردن موقعیتهایی که ما را در رکود قرار میدهند، هنری است که باید آن را فرا بگیریم.
اسکار
#آشپزی
#خراسان جنوبی