از نظر دانشمندان افرادی که با صدای جویدن آدامس یا زدن دکمه‌ی فشاری مدادهای اتود عصبی می‌شوند، مبتلا به نوعی ناهنجاری مغزی هستند.

 در حالی که شنیدن صدای غذا خوردن یا صدای فشردن دکمه‌ی مدادهای اتود برای بیشتر مردم آزار دهنده است، بعضی افراد نسبت به این صداها احساس انزجار و بیزاری خاصی می‌کنند. به طوری که این افراد در مواجهه با اصوات محرک، واکنش «جنگ یا گریز» از خود نشان می‌دهند.

در حال حاضر محققان دانشگاه نیوکاسل متوجه وجود تفاوت‌هایی در لوب فرونتال مغز افراد مبتلا به صدابیزاری شده‌اند؛ چیزی که در گذشته، جامعه‌ی پزشکی در بیماری نامیدن آن دچار تردید بود.

نتایج منتشر شده در ژورنال Current Biology حاکی از آن است که فعالیت مغزی افراد صدابیزار در هنگام شنیدن بعضی از محرک‌های صوتی دچار تغییرات می‌شود.

آنها همچنین دریافتند که افراد مبتلا به صدابیزاری پس از شنیدن بعضی از صداها با مواردی چون افزایش ضربان قلب و عروق مواجه می‌شوند. به نظر محققان تفاوت در «مکانیزم کنترل عاطفی» مغز این افراد باعث می‌شود که نسبت به بعضی صداها بیش از حد معمول تحریک شود.

دکتر سوکبیندر از موسسه‌ی علوم اعصاب دانشگاه نیوکاسل گفت: «برای اکثر افراد صدابیزار، دانستن این که بخشی از ساختار و عملکرد مغزشان با دیگران تفاوت دارد، خبر خوشی محسوب می‌شد».

او افزود: «مطالعه‌ی اخیر نشان می‌دهد که این تغییرات در فعالیت مغز، شاهدی است که جامعه‌ی پزشکی را قانع به وجود یک اختلال می‌کند».

تیم گریفیث، استاد مغز و اعصاب دانشگاه نیوکاسل و UCL، می‌گوید: «من امیدوارم که این یافته‌ها باعث اطمینان خاطر افراد مبتلا بشود. من خود جزئی از اعضایی بودم که نسبت به این مسئله تردید داشتم، اما با بررسی بیماران در کلینیک درک مطمئن‌تری پیدا کردم».

اولانا هنکاک خانمی ۲۹ ساله است. او تعریف می‌کند از از زمانی که هشت سال داشته، غذا خوردن اعضای مذکر خانواده برایش غیر قابل تحمل بوده است.

او گفت: «صدای غذا خوردن آن‌ها باعث شد که برای صرف وعده‌های غذایی به اتاق خوابم پناه ببرم. در توصیف بهتر احساسم باید بگویم که پس از شنیدن سر و صدای غذا خوردن افراد می‌خواهم که مشتی به صورت‌شان بزنم! در حالی که دیگران چنین حسی ندارند».

این قضیه زمانی تبدیل به مشکل شد که اولانا به دانشگاه رفت و مجبور شد در مسیر راه، هفت بار واگن قطار خود را تغییر دهد؛ چرا که صدای غذا خوردن افراد یا خش خش کاغذها برایش غیر قابل تحمل بود.

او گفت: «در آن زمان وقتی موضوع را با پزشکم در میان گذاشتم، به من می‌خندید. بنابراین به یک مشاور مراجعه کردم؛ ولی او کار را سخت‌تر کرد و حساسیت من را نسبت به صدا بالاتر برد».

اکنون پس از این تحقیق، سبک زندگی اولانا تغییر کرده است. او مصرف کافیین و الکل خود را کاهش داده و هنگام رفتن به سینما از هدفون استفاده می‌کند.

او گفت: «این پژوهش کمک بزرگی به من کرد و نشان داد که این مسئله علت فیزیکی دارد؛ از این رو دیگران باید با فرد مبتلا همکاری کنند. ضمن این که فرصت‌هایی در اختیار من قرار داد تا شرایط را بهتر مدیریت کنم».