همه‌ی ما دوست داریم ثروتمند شویم؛ اما خیلی از ما به این خواسته نمی‌رسیم. در این مطلب به بررسی ۱۰ نکته‌ای که ما را از ثروتمند شدن باز می‌دارد پرداخته‌ایم.

در مورد رازهای ثروتمند شدن کتاب‌های زیادی نوشته شده است و حتی سمینارهای فراوانی در گوشه و کنار دنیا برپا می‌شود. در ثروتمندی نوعی قدرت وجود دارد که به افراد کمک می‌کند خواسته‌های خود را راحت‌تر عملی کنند. در این میان، سهیل رضایی، تحلیل‌گر خودشناسی به روش یونگ، علت‌هایی  را بررسی می‌کند که به ثروتمند نشدن ما منجر خواهند شد.

۱. راهنما نداریم

یکی از دلایلی که بعضی افراد در زندگی خود، پیشرفت مالی داشتند وجود راهنماهای مناسب است. البته وجود راهنما هم به این بستگی دارد که شما به دنبال راهنما هستید یا خیر. یکی از تجار بزرگ ایرانی در خاطرات خود تعریف می‌کند که در زمانی که در بازار شاگردی می‌کرده است، بازاری قوی و قدرتمندی در اطراف آن‌ها حجره داشته است و هر از گاهی که برای بردن برات صاحب کارش به مغازه‌ی این بازاری سر می زده، به بهانه‌های مختلف در آنجا معطل می‌کرده است تا از نوع برخورد بازاری با مشتریان، گوشه‌ای از راه و رسم تجارت را یاد بگیرد.

این که فکر کنیم همه چیز را می‌دانیم مانع از یادگیری ما خواهد شد. در انتخاب راهنما باید دقت کرد و این نکته را در نظر داشت که راهنمای ما باید حداقل باید دو تا سه برابر موقعیت مالی بهتری از ما داشته و وجهه‌ی اجتماعی‌اش بالاتر باشد.

۲. اولویت‌های خود را درست انتخاب نمی‌کنیم

بعضی از ما به جایگاه شغلی خود بهایی نمی‌دهیم و برنامه‌ای برای توسعه و پیشرفت خود نداریم. برای مثال تمرکز ما بر روی مسائل دیگری است و ترجیح می‌دهیم که وقت خود را صرف نشست با دوستان و دیگر تفریحات زندگی کنیم. از این رو آن طور که باید و شاید بر شغل خود متمرکز نمی‌شویم. البته بحث ثروت بیشتر مخصوص افراد زیر ۴۰ سال است؛ نمی‌توان به بهانه‌ی چشم‌اندازهای عرفانی و نادیده گرفتن دنیا اهمیت ثروت‌آفرینی را نادیده گرفت؛ چرا که زیر ۴۰ سالگی سن کسب دستاورد است.

۳. از شکست می‌ترسیم

خیلی از افرادی که از شکست می‌ترسند، می‌خواهند مطمئن‌ترین تصمیم‌گیری را داشته باشند. بنابراین ناخواسته تاخیرهای بیش از حد ایجاد می‌کنند تا وارد میدان عمل نشوند. به طوری که تصمیم آن‌ها پس از مدتی ارزش خود را از دست می‌دهد. حتی بعضی از این افراد، اهمال کاری خود را با وسواس دانایی توجیه می‌کنند و به بهانه‌ی بررسی تمام جنبه‌ها و تمام عوامل دست به کار نمی‌شوند؛ در صورتی که باید وارد عمل شد و شکست را تجربه کرد. البته در این میان نباید ریسک بی‌جا کرد که پشیمانی به بار خواهد آورد.

۴. هدف روشنی نداریم

گاهی وقتی از ما می‌پرسند که دوست داریم در ۵ سال آینده در چه موقعیتی باشیم پاسخ مشخصی نداریم. حتی ممکن است برای خالی نبودن عریضه، یک پاسخ کلیشه‌ای بدهیم. مثلا بگوییم: ۵ سال دیگر صاحب یک منزل شخصی خواهم بود و در دل به این آرزو بخندیم؛ چرا که آن را باور نداریم. هدف روشن به این معنا است که جزئیات خواسته‌ی خود را مشخص کنیم. مثلا در تصور خود بدانیم که منزل آینده‌ی ما چند متری خواهد بود، در کدام منطقه‌ی شهر است، چه چیدمانی دارد و موارد مهم آن را در ذهن خود روشن کنیم. هدف‌های گنگ معمولا به سرانجام خاصی نخواهند رسید.

۵. فکر می‌کنیم در تقدیر ما ثروتمند شدن نیست

ممکن است از نظر ما ثروتمند شدن فقط مخصوص عده‌ای خاص باشد و ما جزو تماشاگران این دنیا هستیم! گاهی این طرز فکر به علت ذهنیتی است که گذشتگان در ما ایجاد کرده‌اند و در اعماق ذهن ما ثبت شده که ثروتمندان روز به روز ثروتمندتر و فقرا هم روز به روز فقیرتر می‌شوند و ثروتمندی امری خارج از اختیار ما است. چنین طرز فکری باعث می‌شود که موقعیت‌های ثروت‌آفرینی را نبینیم و بی‌توجه از کنار آن‌ها بگذریم. حتی چنانچه ثروت هم به سمت ما بیاید، با وحشت آن را پس بزنیم و در حین ترس داشتن از آن، حسرتش را بخوریم.

۶. گذشته و اطرافیان، ما را ناامید می‌کنند

بعضی از ما ممکن است ایده‌های بزرگی در ذهن داشته باشیم، اما با مطرح کردن آن‌ها در مقابل دیگران، از آن‌ها بازخورد منفی بگیریم. مثلا به ما بگویند: «به اوضاع پدرت نگاه کن، بعد چنین نظراتی بده!» یا تعلیماتی که در گذشته از ما خواسته‌اند به کم قانع باشیم و آرزوهای بزرگ را کنار بگذاریم.

۷. با دنیا و امکانات جدید آشنایی نداریم

البته این به آن معنا نیست که تمام ثروت‌آفرینی‌های جدید به امکانات فعلی ارتباط داشته باشند. با این حال اینترنت، فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی می‌توانند بسترهای ثروت‌آفرینی تلقی شوند. برای مثال در انگلستان بخش زیادی از فروش بلیت‌های هواپیما یا تورهای مسافرتی در فضای آنلاین صورت می‌گیرد. این تحولات پیش رو می‌تواند فرصت‌های زیادی در اختیار ما بگذارد که نباید از آن‌ها غافل باشیم.

۸.  هزار دلیل داریم که پول بد است

ممکن است از گوشه و کنار به ما القا شده باشد که پول باعث فساد، طلاق و مصیبت‌های زیادی خواهد شد. شاید در مواقعی این‌طور هم بوده است، اما این موضوع را هم در نظر بگیرید که خیلی از افراد به علت فقر به فلاکت افتاده‌اند. در صورتی که خیلی از ثروتمندان خدمات زیادی به جامعه‌‌ی خود و حتی دیگر جوامع عرضه کرده‌اند. گاهی اطرافیان ما برای این که ناکارآمدی مالی خود را توجیه کنند از ناکارآمدی خلقی و رفتاری بعضی افراد ثروتمند بهره می‌گیرند.

۹. اطرافیان شما توجهی به توسعه‌ی مالی خود ندارند

ممکن است در جمع دوستانی باشیم که دغدغه‌ی رشد شغلی و مالی ندارند یا اگر هم به ثروت‌آفرینی فکر می‌کنند، دغدغه‌ی آن‍‌ها فقط جنبه‌ی تخیل داشته باشد و برای عملی کردن آن‌ها حرکتی انجام ندهند. از این رو لازم است به جمع دوستان خود نگاه کنیم: بیشترین مکالمه‌ی تلفنی را با چه کسانی داریم؟ به کدام کانال‌های تلگرام بیشتر سر می‌زنیم؟ با چه کسانی رفت و آمد داریم؟ کدام کانال‌های تلویزیون را بیشتر تماشا می‌کنیم؟  تغییر تمام این‌ها می‌تواند به بهبود وضعیت ما کمک کند.

۱۰. به دنبال شانس هستیم

گاهی به جای این که به دنبال پرورش مهارت‌های کسب و کار باشیم، به دنبال شانس می‌گردیم. برای مثال امیدوار هستیم که در یک قرعه‌کشی برنده شویم یا ارث کلانی نصیب ما شود. در صورتی که حتی اگر این موارد برای ما اتفاق بیافتد باز هم پس از مدتی به وضعیت قبل برمی‌گردیم؛ چرا که اکثر ثروت‌های یک شبه، یک شبه هم از بین می‌روند و ثروت در صورتی ماندگار خواهد بود که پشت آن ایده و تجربه نهفته باشد.