کودکی که سر چهارراه فال میفروشد، رؤیایی ندارد، فقط خستگی میشناسد. کار کودک، تنها تجاوز به یک قانون نیست؛ شکستن آیندهایست که میتوانست روشن باشد. این یادداشت، روایتی است از واقعیتی که شاید هر روز از کنارش بیتفاوت رد شویم، اما تأثیر آن بر جامعه ماندگار خواهد بود.
به گزارش ۷۲۴پرس، کار کودکان به معنای اشتغال کودکان در فعالیتهایی است که ممکن است به رشد جسمی، روانی، اجتماعی یا آموزشی آنها آسیب بزند. این مسئله یکی از دغدغههای جدی حقوق بشری و اجتماعی در بسیاری از کشورهاست، بهویژه در جوامعی که فقر، نبود آموزش رایگان و حمایتهای اجتماعی مناسب وجود دارد.
در ایران نیز، کار کودک یکی از چالشهای اجتماعی مهم به شمار میآید. بر اساس آمارهای غیررسمی، بیش از هفتصد هزار کودک کار در کشور وجود دارد که عمدتاً در کلانشهرها و مراکز استانها دیده میشوند. بیشتر این کودکان مهاجران بدون شناسنامه، کودکان بدسرپرست یا کودکانی از خانوادههای بسیار محروم هستند.
خیابانها، کارگاههای تولیدی زیرزمینی، کورهپزخانهها و حتی خانهها محل کار آنهاست. برخی از این کودکان حتی از سنین ۵ تا ۷ سالگی وارد کار میشوند.
کودکی که باید بوی بازی بدهد، بوی دفتر مشق نو، بوی توپ پلاستیکی، بوی تابستانهای بیدغدغه و... اما بعضی از کودکیها بوی دود اسپند میدهند، بوی دستهای سیاه از کار، بوی زباله و در نهایت بوی خستگی
کافیست کمی دقیقتر به خیابانها نگاه کنیم، آن پسرکی که در کنار چراغقرمز فال میفروشد، آن دختری که در گوشه پیادهرو دستمال به دست منتظر ایستاده و یا کودکی که کارتنها اگر از سطل زباله بیرون میکشد، همهشان کودکیهایشان دزدیده شده است. نه وقت مدرسه دارند و نه وقت بازی. تنها چیزی که یاد گرفتهاند این است که زندگی زودتر از آنچه باید جدی و سخت میشود.
هر کودکی که مجبور به کار میشود، فرصتی از آیندهٔ جهان ما ربوده میشود. کودکی که امروز در زباله به دنبال پول میگردد شاید فردا یک پزشک، معلم و یا مخترع موفق میبود.
کار کودک تنها کار یک کودک نیست، آینهای است که در برابر وجدان جامعه. اگر چشم بر این واقعیت ببندیم، نهتنها عدالت، بلکه انسانیت را زیر پا گذاشتهایم.
مقابله با پدیده کار کودک، نیازمند رویکردی چندبعدی و همزمان است. نمیتوان تنها با صدور بخشنامه یا تصویب قانون به جنگ این معضل رفت. باید ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اصلاح شود.
کار کودک تنها یک تخلف قانونی نیست. بلکه یک بحران انسانی است. طبق کنوانسیون حقوق کودک، کودکان حق دارند از آموزش رایگان برخوردار باشند، در امنیت زندگی کنند و از استثمار اقتصادی و هرگونه کار خطرناک در امان بمانند.
ما نمیتوانیم از آیندهای روشن و انسانی سخن بگوییم، درحالیکه میلیونها کودک قربانی بیعدالتی، غفلت و بهرهکشیاند. جهان به نسلی نیاز دارد که با فرصتهای برابر رشد کرده باشد، نه نسلی که زودتر از موعود بزرگ شده، خسته و دلشکسته باشد.
دراینبین باید به خودمان هم بگوییم ما چه کردیم؟ ما که در طول روز بارها از کنارشان رد شدیم و نگاه نکردیم. ما که فکر کردیم این «کار کودک» یک پدیده طبیعی است. ما که یادمان رفت دنیا قرار نیست برای بعضیها سیاهتر باشد، فقط چون خانوادهشان فقیر است.
کار کودک تنها زاده فقر خانواده نیست. بلکه حاصل بی عملی نهادهایی است که وظیفه دارند از کودکان حمایت کنند. در جامعهای که قانون منع کار وجود دارد، اما کودک همچنان در خیابان کار میکند، باید پرسید: قانون کجاست؟ نظارت کجاست؟ عدالت کجاست؟
تا زمانی که سیاستگذاران بهجای کار بنیادین، به برنامههای نمایشی بسنده کنند، تا وقتی مسئولان فقط آمار بدهند؛ اما قدمی برندارند، تا وقتی کودک در اولویت نباشد این فاجعه ادامه خواهد داشت.
شاید وقت آن رسیده که صدای این بچهها را بشنویم. صدای بغضی که حرف نمیزند؛ ولی از پشت چشمهایشان پیداست. شاید وقت آن است که نگذاریم هیچ دستی بهجای مداد، پارچه گردگیری بگیرد و یا در سطل زباله باشد.
باید دنیا را برای تمام کودکان کار کمی مهربانتر کنیم. باید حق کودکی را به این کودکان پس بدهیم و دنیا جای بهتری میشود اگر نگذاریم هیچ کودکی، کودکیاش را از دست بدهد.
اسکار
#آشپزی
#خراسان جنوبی