قیام ۱۵ خرداد، نه فقط یک اعتراض، که آغاز بیداری بود. روزی که مردم تصمیم گرفتند تاریخ را خودشان بنویسند، نه فقط نظاره‌گر باشند. این قیام، سرآغاز حرکتی شد که نظام پیشین را لرزاند و نشان داد که آگاهی، شکست‌ناپذیر است. این روز فقط یک یادآوری نیست؛ تلنگری است که به ما هشدار می‌دهد آزادی را آسان از دست ندهیم.

۱۵ خرداد، فقط یک تاریخ نیست؛ زخمی‌ست در حافظه‌ی ملت و نقطه‌ای‌ست روشن در آغاز یک بیداری. در آن روز، مردم نه فقط علیه ظلم برخاستند، بلکه علیه فراموشی، علیه تحقیر، علیه خاموشی ایستادند. قیامی از دل ایمان، نه از هیاهو.

در کوچه‌های خونین آن روز، فریادهایی بلند شد که بوی حق داشتند، صدای درد داشتند، اما سکوت را شکستند. مردم، دیگر تماشاگر نبودند؛ بازیگر شدند، در صحنه‌ای که انقلاب، تازه داشت نفس می‌کِشید.

قیام ۱۵ خرداد، روایت مردمی‌ست که جان دادند تا آزاد بمانند؛ مردمی که به‌جای ترسیدن، تصمیم گرفتند تاریخ را خودشان بنویسند. آن‌ها به ما آموختند که آزادی، تنها با قلم نمی‌آید، گاهی با خون نوشته می‌شود.

در آن روز، نه‌تنها تن‌ها به خاک افتادند که پرده‌ها هم فروریخت؛ پرده‌ی غفلت، پرده‌ی تبلیغات دروغ. ۱۵ خرداد، حقیقت را عریان کرد و نشان داد که ملتی آگاه، حتی اگر بی‌سلاح باشد، شکست‌ناپذیر است.

خمینی، نامی که در ۱۵ خرداد با فریاد مردم گره خورد. او نه فقط رهبری سیاسی که صدای ایمان مردمی بود که سال‌ها خاموش مانده بودند. قیام ۱۵ خرداد، پیش‌درآمد انقلابی شد که پایه‌های نظام پیشین را لرزاند.

امروز، ۱۵ خرداد فقط یادآور گذشته نیست؛ تلنگری‌ست برای امروز ما. برای اینکه نگذاریم یاد شهدا در میان مشغله‌ها گم شود. برای اینکه به نسل‌های بعد بگوییم: این آزادی، آسان به دست نیامده؛ پس آسان از دستش ندهیم.