عرفه، تنها یک روز نیست؛ فرصتی است برای نجواهای بی‌واسطه، برای اعترافی صادقانه به خالق مهربان. این روز، برای دل‌های خسته، برای امیدهای خاموش، و برای کسانی‌ست که باور دارند هرچند دیر، باز هم راهی برای بازگشت هست. در عرفه، حتی سکوت هم شنیده می‌شود…

عرفه، روزی‌ست که آسمان، گوش شنوا می‌شود و دل‌ها، بی‌واسطه با خالقشان حرف می‌زنند. روزی‌ست که خدا نزدیک‌تر از همیشه ایستاده و تنها یک آه، فاصله‌ی ما تا آغوش اوست. در عرفه، دعا نه واژه که اشک می‌شود؛ نه زبان، که دل.

عرفه یعنی اعترافی صادقانه؛ به ناتوانی‌ات، به اشتباهاتت، به فاصله‌هایی که خودت ساختی و درعین‌حال، امیدی بی‌پایان؛ چون خدایی که در این روز می‌شنود، از جنس عفو است، از تبار مهربانی.

در عرفه، هیچ‌کس بی‌نصیب نمی‌ماند، اگر دلش را رو به آسمان باز کند. این روز، فرصتی‌ست برای کسانی که گمان می‌برند دیر شده، برای دل‌هایی که خسته‌اند، شکسته‌اند، و هنوز دنبال یک نقطه‌ی شروع می‌گردند.

دعاهای روز عرفه، فقط خواستن نیست؛ فهمیدن است. فهم اینکه تو، عبدی هستی و او، ربّ بی‌نظیر توست. فهم اینکه هرچه داری، از اوست و هرچه می‌خواهی، نزد اوست. عرفه، بازگشت به این یقین ساده اما عمیق است.

عرفه، روزی‌ست که حتی سکوت هم شنیده می‌شود. کافی‌ست بنشینی، چشم‌هایت را ببندی، و با تمام وجودت بگویی: «خدایا...» باقی‌اش را خودِ او بلد است. او زبان دل را بهتر از زبان دنیا می‌فهمد.

بیاییم در این روز، خودمان را با هیچ‌کس مقایسه نکنیم؛ فقط خودمان باشیم، در برابر او. نه بهتر، نه بدتر از آنچه هستیم. همین صداقت، همان کلید عرفه است و چه زیباست خدایی که همین‌قدر ساده، همین‌قدر بی‌قید، دوستمان دارد.