ایرانی بودن یعنی همدلی، یعنی ایثار در لحظه‌های سخت. حادثه‌ای ناگوار در جنوب کشور رخ داد، اما مردم ایران بار دیگر ثابت کردند که در دشوارترین شرایط، دست یاری به سوی هم‌وطنانشان دراز می‌کنند. از صف‌های طولانی اهدای خون گرفته تا پزشکان و تعمیرکارانی که داوطلبانه کمک کردند، این گزارش روایتگر موج انسان‌دوستی ایرانیان و تصویری از مهربانی، غیرت و وحدت ملی است.

به گزارش ۷۲۴پرس، نیم روز یکی از روزهای عادی بهاری، خبری به سرعت در فضای مجازی منتشر می‌شود؛ خبری که نشان از وقوع یک حادثه بد و تلخ در جنوب کشور حکایت دارد؛ درست در جایی که مبدأ صادرات و رونق تولید است.

خبر دست‌به‌دست منتشر می‌شود و هر لحظه زوایای جدیدی که تو نمی‌دانی واقعی است یا خیر در صفحات مجازی نشان داده می‌شود تا آنجا که مسئولان از مردم می‌خواهند که اخبار مربوط به حادثه را تنها از مراجع رسمی دنبال کرده و به شایعات توجه نکنند.

در میان این‌همه شایعه که به نظر می‌رسد باید تعللی در همدردی مردم ایجاد شود و اینکه آیا واقعاً حادثه درست بیان شده یا نه در فکر و اذهان عموم مانند یک رود جریان داشته باشد، اما مردم ایران واکنش متفاوتی از خود نشان دادند. امری که در حوادث مشابه در جهان دیده نمی‌شود و حتی اینفلوئنسرهای خارجی پس از برافروخته‌شدن زبانه‌های آتش در لس‌آنجلس بارهاوبارها در صفحات مجازی خود از اینکه کجا امن‌تر است سخن می‌گویند.

ایرانی جماعت به بیان عامیانه‌اش باز هم گل می‌کارد و این بار حتی در ساعات اولیه انتشار خبر و بدون اینکه بداند اخباری که به دستش رسیده چند درصدش درست و چند درصدش غلط و مردود است، در مقابل مراکز اهدای خون صف می‌کشد تا حتی شده با چند قطره خون کاری کند که کارگری بیشتر زنده بماند و کودکانش چند صباحی بیشتر سایه پدری قهرمان را بر سر حس کنند.

اهدای خون به حادثه دیدگان بندرعباس

از صف‌های مختلف در مقابل سازمان‌های انتقال خون تقریباً تمام استان‌های کشور که بگذریم؛ پزشکان زیادی نیز از جراح پلاستیک گرفته تا حتی پزشک عمومی آدرس مطب‌های خود را در فضای مجازی منتشر کردند و بیان داشتند که دوست دارند رایگان حادثه‌دیدگان را ویزیت و درمان کنند. حتی عده‌ای از پزشکان آماده حضور داوطلبانه در بندرعباس شدند.

در کنار این و پس از انتشار عکس‌هایی از بندر شهید رجایی بندرعباس که نشان از آهن‌پاره شدن و مچاله شدن خودروهای ایستاده در بندر را داشت، تعمیرکاران خودرو نیز از حادثه‌دیدگان خواستند تا برای تعمیر رایگان خودروی خود به مغازه آن‌ها مراجعه کنند؛ در چند فیلم منتشر شده از این صنف، گاهی تعمیرکاری با دست‌های سیاهی که خبر از کار ۲۴ ساعته حلالش را می‌داد در مغازه نقلی خود نشسته و می‌گوید هر کاری از دستش برآید انجام می‌دهد؛ ویدئویی که شاید برای آن طرف مرزها خنده‌دار باشد که مگر یک مکانیک با مغازه ۱۵ متری‌اش چه می‌تواند بکند؛ اما حقیقت این روزهای ایران چیز دیگری را نشان می‌دهد.

اکثر بلاگران ایرانی فضای مجازی حتی آنان که در آن‌سوی مرزهای ایران روزگار می‌گذرانند نیز که هر روز شاهد زندگی پر زرق و برقشان بودیم به یکباره با انتشار پیام تسلیت به هم‌وطنان و مردم خونگرم بندر، خود را در غم ایران سهیم دانسته و حتی گفتند چند روزی به احترام ملت غم‌دیده ایران فعالیتی نخواهند داشت و در روزهای اخیر دائماً در حال معرفی مراکز اهدای خون، مطب پزشکان و یا انتشار نکات آموزنده و علمی برای زندگی در هوای آلوده این روزهای بندر هستند.

از دخترانی که به احترام عزای مردم، روز دختر را جشن نگرفتند و استوری‌های شاد نگذاشتند تا جشن‌های دهه کرامتی که با همه برنامه‌ریزی‌هایش به پاسداشت بدن‌های بی‌جان بندر، به زمان دیگری موکول شد و تا اتش‌نشانانی که همه‌جوره پای کار خاموش کردن کانتینرها بودند. مردمی که هرکدام در عصر دلگیر انتشار خبر جان‌باختن تعدادی از هم‌وطنانشان خود در کیلومترها دورتر از بندر حال‌وهوای عصرهای عاشورا یا به قول گیلکی‌ها، تاسیان را تجربه کردند.

می‌دانید می‌خواهم بگویم ایرانی جماعت هر چقدر هم که خسته و دلگیر از روزگار و سیاست‌ها و جور زمانه باشد، بازهم ایرانی است و این نام و این لقب درست همانی است که از عمق درونت به تو می‌گوید ساعت‌ها در صف بایست و شیره جانت را به هم‌وطنت هبه کن.

این همان چهره‌ای است که جهان باید از ایران ببیند و بشناسد؛ هر چیز دیگری جز این چهره دروغی است که هیچ‌گونه ربطی به نام‌ونشان ایرانی ندارد. اینجاست که باید گفت دمت گرم ایرانی...