این روزها فضای مجازی شده راهی است برای نشان‌دادن شادی‌های نوظهور؛ راهی که راحت و بی‌دردسر است برای بروز شادی حتی در زمان ناراحتی! نشان‌دادن چهره‌هایی که انگار رنگ غم را هیچ‌گاه ندیده‌اند؛ به تصویر کشیدن جشن‌هایی که در آن‌ها بادکنک آرایی خاص و میزهای بزرگ پر از غذا و نوشیدنی و لباس‌های ست افراد در عکس رخ‌نمایی می‌کند.

آری در فضای مجازی همه چیز آن قدر شاد است که فکر می‌کنی این آدم‌ها خوشبخت‌ترین آدم‌های روی این کره خاکی‌اند. تمام این عکس‌ها هم شاید یک هدف را بیشتر دنبال نمی‌کنند و آن جمع‌کردن فالوور بیشتر و گرفتن لایک از تعداد بسیاری از افراد است؛ هرچه پررنگ و لعاب تر، لایک و کامنت بیشتر و طرفداران وسیع‌تر.

جشن تعیین جنسیت نوزاد، جشن «گودبای پمپرز» یا همان خداحافظی با پوشک، جشن «تاتی» یا همان برداشتن اولین قدم‌های کودک، جشن سالگرد آشنایی زوجین، جشن سالگرد ازدواج که گاهی بیش از یک عروسی معمول آب می‌خورد یا حتی جشن طلاق از جشن‌هایی است که این روزها خیلی پرطرفدار شده است. در تمام آن‌ها هم یک چیز مشترک است و آن رواج تجمل‌گرایی و نشان‌دادن این امر که «ما خوشبختیم و هیچ مشکلی نداریم» است.

این جشن‌ها با جزئیات بسیار در فضای مجازی با دیگر کاربران به اشتراک گذاشته می‌شوند و جالب اینجاست که اگر کسی از عکس خوشش نیاید و اعتراضی کرد، فوراً با صحبت‌های زشت و زننده فرد گذارنده عکس مواجه می‌شود؛ رفتارهایی که هیچ‌کدام در فرهنگ ایرانی - اسلامی جایگاهی ندارد.

شاید اگر از دید یک نوجوان یا جوان به این عکس‌ها نگاه کنی لحظاتی مجذوبش شوی و در دلت آرزو کنی آن خانه مجلل و آن لباس‌های شیک از آن تو باشد؛ اما کسی که این عکس‌ها را می‌بیند واقعاً تا چه حد از واقعیت زندگی آدم‌های عکس باخبر است؟ آیا تمام زندگی افرادی که لحظه‌لحظه عمرشان را به جمع‌کردن فالوور می‌گذرانند همین‌قدر شاد و لاکچری است؟

فضای مجازی این فرصت را به چنین افرادی می‌دهد تا خود را شاد، زندگی خود را لاکچری و خانواده و اطرافیان خود را آدم‌هایی باشخصیت، مهربان و دلسوز نشان دهند؛ غافل از اینکه ما نمی‌دانیم پشت آن عکس‌ها چه خبر است و عجیب‌تر آنکه بسیاری از بلاگرها در معرفی صفحه خود می‌نویسند "قضاوت ممنوع؛ شما تنها شاهد بخشی از زندگی من هستید".

آدم‌ها در فضای مجازی فرصت می‌یابند تا جلب‌توجه کنند و خود را نشان دهند؛ کاری که شاید هیچ‌وقت در فضای واقعی نتوانستند انجام دهند؛ می‌توانند یک‌شبه و با انتشار یک فیلم چندثانیه‌ای به‌اندازه یک ورزشکار یا بازیگر معروف شوند، اما خوب که نگاه می‌کنی اینها تنها ظاهر کار و بخش نمایشی یک زندگی است و برخلاف تصور بسیاری از نوجوانان و جوانان، این افراد به‌اصطلاح لاکچری و مرفه نیز زندگی‌های معمولی همراه با درد و غم و غصه و مشکلات دارند، اما تنها بلدند به‌خوبی غم را در کالبد شادی مجازی بپیچند تا طرفدار جمع کنند.

آنچه در جامعه امروزی عذاب‌آور است، بروز پدیده‌های نوظهور تجمل‌گرایی و شادی است که ممکن است تا چند ثانیه همچون شکلاتی شیرین باشد؛ اما اگر نیک به آن بنگریم در درازمدت زهری از خود بر جای خواهد گذاشت که میان تمام افراد جامعه رسوخ خواهد کرد. زهر تلخ تجمل‌گرایی و غرور که اگر از ارکان اساسی یک جامعه شود باید بیش‌ازپیش منتظر فقر و تنگدستی و غم بود.