معلمی، فراتر از یک حرفه، رسالتی است که آینده را می‌سازد. در روز معلم، فرصت دوباره‌ای داریم تا نقش بی‌بدیل معلمان را در پیشرفت علمی، فرهنگی و اجتماعی کشور پاس بداریم. این روایت، داستان تلاش بی‌وقفه معلمانی است که با عشق و دانش، پایه‌های فردای بهتر را بنا می‌کنند.

روز معلم فرصتی است تا بار دیگر نقش راهبردی آموزش‌وپرورش و ستون‌های اصلی آن، یعنی معلمان، در پیشرفت فرهنگی، اجتماعی و علمی کشور مورد توجه قرار گیرد.

معلم، تصویر روشن فداکاری بی‌ادعاست؛ کسی که بی‌هیچ چشم‌داشتی، بهترین روزهای عمرش را با دستان خود وقف ساختن آینده‌ی دیگران می‌کند، تا شاگردانش بر بلندای دانش و انسانیت بایستند.

با چهره‌ای همیشه آرام و لبخندی مهربان، وارد کلاس می‌شود و با لحنی دلنشین آغاز به تدریس می‌کند.

هر درس را با روش‌هایی جذاب و قابل‌فهم ارائه می‌دهد و تلاش می‌کند تا همه‌ی شاگردانش بدون اضطراب و باعلاقه مطالب را فرابگیرند. معلم جوان در سخت‌ترین شرایط حتی وقتی خسته یا بیمار است با همان انرژی و محبت همیشگی در کلاس حاضر می‌شود.

دستان کوچک دانش‌آموزان را در دستان خود نگه می‌دارد تا روش درست نوشتن را از الان به او بیاموزد.

از پیراپزشکی تا معلمی

معلم پایه اول ابتدایی است؛ پایه‌ی تحصیلی که باید از جان‌ودل برایش سنگ تمام بگذاری تا بتوانند پایه‌های آینده‌شان را با فداکاری‌ات بسازند.

به گزارش ۷۲۴پرس، زهرا بیکی، معلم جوان پایه اول ابتدایی در دبستان پسرانه عزیزی طبس، در مورد ورودش به دانشگاه فرهنگیان و انتخاب این شغل این‌گونه می‌گوید: «مانند بسیاری از دانش‌آموزان رشته تجربی، هدف من نیز ابتدا قبولی در رشته پزشکی یا نهایتاً یکی از رشته‌های پیراپزشکی بود. پس از اعلام نتایج کنکور، باتوجه‌به رتبه‌ام، امکان انتخاب رشته‌های پیراپزشکی وجود داشت، اما خانواده‌ام به‌شدت با این مسیر مخالف بودند و تأکید داشتند که اولویت باید دانشگاه فرهنگیان و شغل معلمی باشد».

بیکی معلم اول ابتدایی

او لبخندی بر لب می‌آورد و در پاسخ به اینکه هم‌اکنون از انتخاب خود پشیمان هستید می‌گوید: «در آن زمان از این تصمیم بسیار ناراحت بودم و حتی در گوشه‌ای گریه می‌کردم. انتخاب رشته‌ام را خانواده انجام دادند و علاقه‌ای به ورود به شغل معلمی نداشتم. اما پس از ورود به کلاس درس، نگاه من کاملاً تغییر کرد. امروز می‌فهمم که خانواده‌ام چقدر تصمیم درستی گرفتند. شغل معلمی، باوجود همه سختی‌هایش، از جمله تدریس در پایه اول، شیرینی‌های خاص خودش را دارد».

بیکی، با شوقی که در لحن صدایش ایجاد شده است ادامه می‌دهد: «هیچ‌چیزی لذت‌بخش‌تر از این نیست که می‌بینی دانش‌آموزی که ابتدای سال حتی نمی‌توانست مداد را درست در دست بگیرد، حالا پایان سال می‌تواند مسائل ریاضی را خودش بخواند و حل کند و متون را روان بخواند. این پیشرفت‌ها بهترین پاداش برای همه سختی‌های این شغل است».

ارتباط مؤثر، پایه‌گذار موفقیت آموزشی

این معلم پایه اول ابتدایی با تأکید بر اهمیت ارتباط اولیه با دانش‌آموزان اظهار می‌کند: «مهم‌ترین ویژگی یک معلم خوب، توانایی در برقراری ارتباط مؤثر و صحیح با دانش‌آموز است. اگر این ارتباط در همان ابتدای سال تحصیلی شکل بگیرد، دانش‌آموز در ادامه مسیر با هر چالشی روبه‌رو شود، برای حل آن به معلم خود رجوع خواهد کرد».

وی، در مورد ارتباط درست و مؤثر شاگرد با معلم تأکید می‌کند: «در واقع، این موضوع کاملاً با ضرب‌المثل معروف "خشت اول گر نهد معمار کج، تا ثریا می‌رود دیوار کج" همخوانی دارد. اگر معلم، خشت اول را درست بگذارد و ارتباطی سالم و سازنده با دانش‌آموز برقرار کند، دیگر هیچ چالشی نمی‌تواند به‌سادگی مسیر آموزشی او و شاگردش را منحرف کند».

چالش‌های مدیریت نظم در کلاس اول ابتدایی

بیکی، معلم پایه اول پسران با اشاره به سختی‌های مدیریت نظم در کلاس، به تجربه شخصی خود در این زمینه پرداخته و می‌گوید: «در کلاس اول ابتدایی، به‌ویژه در میان پسربچه‌ها، بی‌نظمی امری کاملاً طبیعی و پرتکرار است. کودکان در این سن هنوز درکی از قوانین کلاس ندارند و مدام تمایل دارند صحبت کنند، راه بروند یا جیغ بزنند، گاهی شرایط کلاس به‌قدری از کنترل خارج می‌شود که دیگر توان ادامه تدریس برایم نمی‌ماند».

بیکی معلم پایه اول دبستان

او که به داشتن صبر زیاد معلم در پایه اول تأکید فراوانی دارد ادامه می‌دهد: «گاهی حجم صدا و بی‌نظمی آن‌قدر زیاد است که حتی نمی‌توانم یک جمله ساده را ادا کنم و فقط مجبور می‌شوم بنشینم و منتظر بمانم».

صبوری را یکی از اصول تدریس و شیوه برخورد با شیطنت دانش‌آموزان می‌داند و می‌گوید: «روشی که در کلاس خودم استفاده می‌کنم و بسیار مؤثر بوده، صحبت‌کردن با صدای بسیار آرام است. ابتدا فقط چند دانش‌آموز متوجه صدای پایین من می‌شوند و ساکت می‌مانند، اما به‌تدریج این سکوت به سایر دانش‌آموزان هم منتقل می‌شود و فضای کلاس آرام می‌گیرد. سپس، بدون معطلی وارد تدریس می‌شوم و به‌آرامی تن صدایم را برای ادامه درس افزایش می‌دهم. این روش نه‌تنها کلاس را کنترل می‌کند، بلکه احترام به سکوت و توجه را هم به بچه‌ها آموزش می‌دهد».

نقش مدرسه به‌عنوان پناهگاه امن

این معلم پایه اول ابتدایی با اشاره به تجربه خود در برخورد با دانش‌آموزان دارای مشکلات خانوادگی هم معتقد است: «همیشه با خودم فکر می‌کنم اگر دانش‌آموزی بیشترِ وقت خود را در خانه‌ای پرتنش و پر از فشار می‌گذراند، چرا باید مدرسه هم برای او محیطی پرتنش باشد؟ مدرسه باید برای چنین کودکانی مکان آرامی باشد تا بتوانند لحظاتی را دور از اضطراب تجربه کنند».

او در ادامه با صراحت می‌گوید: «اگر دانش‌آموزی به دلیل مسائل خانوادگی نتوانسته تکالیفش را انجام دهد، من هرگز با تنبیه یا فشار بیشتر سعی نمی‌کنم او را وادار به درس‌خواندن کنم. چرا که ذهن آشفته‌ای که پر از دغدغه‌ها و اضطراب‌های بیرونی است، اصلاً ظرفیت یادگیری و تمرکز بر درس را ندارد».

این معلم دلسوز در مورد افکار نگران‌کننده و آسیب‌زای برخی از دانش‌آموزان معتقد است: «داشتن دانش‌آموزی موفق از نظر درسی و اخلاقی، ابتدا باید ذهن او را از افکار نگران‌کننده و آسیب‌زا پاک کرد. تنها درصورتی‌که کودک احساس امنیت و آرامش می‌کند می‌توان از او انتظار یادگیری مؤثر داشت».

چالش‌های پنهان معلم پایه اول؛ مسئولیتی سنگین با تأثیر ماندگار

معلم پایه اول پسران، باسابقه تدریس سه‌ساله در این پایه تحصیلی، درباره چالش‌های این مقطع حساس می‌گوید: «شغل معلمی به‌خودی‌خود چالش‌های زیادی دارد؛ از فشارهای سیستم آموزشی و انتظارات خانواده‌ها گرفته تا نیازهای ویژه دانش‌آموزان. اما پایه اول، چالش متفاوتی دارد که کمتر دیده می‌شود».

بیکی و دانش آموزان طبسی پایه اول دبستان

او درحالی‌که از همکاری همیشگی والدین در امر تحصیل شاگردانش راضی بوده است و بر این اصل تأکید فراوان دارد ادامه می‌دهد: «خدا را شکر در این سال‌ها والدین همراهم بودند و حمایتم کردند که برای پایه اول بسیار مهم است. چون این پایه نیاز به همکاری بین معلم و خانواده دارد تا کودک بتواند به‌درستی مسیر یادگیری را طی کند».

این معلم با اشاره به دغدغه همیشگی‌اش درباره کیفیت آموزش توضیح داد: «هر سال پیش از شروع سال تحصیلی، بزرگ‌ترین چالشم این است که نکند آخر سال دانش‌آموزی باشد که نتواند به‌خوبی بخواند یا بنویسد. با اینکه ما معلم‌ها نهایت تلاشمان را می‌کنیم، اما عوامل زیادی وجود دارد که از کنترل ما خارج است و روی عملکرد دانش‌آموز اثر می‌گذارد».

او که دغدغه هر روزه‌اش این است که نکند امروز پسرانم مطلب جدید را یاد نگرفته باشند ادامه می‌دهد: «گاهی فکر می‌کنم اگر دانش‌آموزی در خواندن و نوشتن ضعف داشته باشد، مبادا خودش یا اطرافیانش بگویند تقصیر معلم پایه اولش بود. چون معلم کلاس اول همیشه در ذهن بچه‌ها می‌ماند؛ کسی که خواندن و نوشتن را به او یاد داده. همین باعث می‌شود استرس زیادی داشته باشم و حتی گاهی نپذیرم که دوباره پایه اول را تدریس کنم».

 این معلم با تأکید بر اینکه پایه اول اگرچه زیبا و تأثیرگذار است، اما فشار روانی زیادی برای معلم دارد و چون همه چیز از همین‌جا شروع می‌شود می‌گوید: «باوجود تمام فشارها و استرس‌هایی که تدریس در پایه اول به همراه دارد همچنان این پایه را با دل‌وجان پذیرفتم و اول‌ازهمه شیرینی لحظه‌ای است که می‌بینی دانش‌آموزت با تلاشی که کرده حالا می‌تواند بخواند و بنویسد. دیدن این پیشرفت، تمام خستگی را از تنم بیرون می‌برد».

بیکی، به یکی از خاطرات شیرین دوران معلمی خود اشاره می‌کند و می‌گوید: «در سال اول کاری‌ام، دانش‌آموزی داشتم که دیرآموز بود. وقتی پیگیر وضعیت سنجش او شدم، گفته شد که احتمال مردودی‌اش بالاست. اما با همراهی فوق‌العاده مادرش و پیگیری‌هایی که کردیم، این دانش‌آموز به شکل قابل تحسینی سال را به پایان رساند. این تجربه نشان داد که وقتی خانواده و معلم هم مسیر می‌شوند، هیچ مانعی غیرقابل عبور نیست».

او مهم‌ترین انگیزه کاری خود را همراهی والدین عنوان می‌کند و ادامه می‌دهد: «داشتن والدینی که دل می‌سوزانند، وقت می‌گذارند و همراه هستند، نه‌تنها از بار استرس من کم می‌کند، بلکه انگیزه‌ی من را برای ادامه این مسیر سخت ولی شیرین، چند برابر می‌سازد.»