مشخصه مردم جمهوری اسلامی ایران، نجابت، حیا، مهماننوازی و شهیدپروری بوده که تاکنون در هیچ یک از مشارکتهای اجتماعی اعم از رفراندومهای انتخاباتی مقامات ارشد کشور تا شهرستانی و شورای شهری و راهپیماییهای انقلابی هرگز کوتاهی در حق نظام جمهوری اسلامی روا نداشتهاند.
اما گویا این شرافت مردم شهیدپرور کشور در سنوات گذشته بهخصوص در زمان تغییر غیرمنتظره دولت سهواً به دولتپسندی منظور گردیده و بعضی دولتیهای میز دوست با هشتگهای انقلابی نهتنها از تریبون رسانهها برای اهداف شخصی با تیترهای صرفاً در دست پیگیری استفاده کردهاند، بلکه معنای جمهوری اسلامی ایران را زیر سؤال بردهاند.
همین آقایان به اسم انقلابی که از سیاست تنها بازی با کلمات را بهدرستی اجرا میکنند و امروز با تحتتأثیر قراردادن افکار عمومی و جلسات شوآف گونه که ماحصل آنها تاکنون گزارشهای تصویری بوده، نهتنها فکری برای اتمام این سیاهنماییها ندارند، بلکه در نهایت خود دنبال پرتقال فروش میگردند.
اگر بخواهم بگویم آسمان همهجا آبی است، شاید اشتباه نگفته باشم! اما روی صحبت من با جنسهای ناکارآمد دولتی خراسان جنوبی است که جز تکیهزدن بر صندلیهایی که نهتنها نگاههای نگران مردم را پاسخگو نیستند، بلکه چیزی هم برای ارائه ندارند و بالاخره دیگر حنای هیچ ناکارآمد مشخصی رنگ نخواهد داشت.
حال اگر بخواهم موشکافانهتر صحبت کنم میتوانم شهرستان فردوس را جلو انداخته و بگویم نهتنها برای مدیران بومی فرزند ناتنی است، بلکه به کملطفیهای مقامات استانی بهمرور زخمهای تازهای بر تن رنجور این دیار زده شده و جز نمکپاشیدن، التیامی برای آنها ارائه ندادهاند.
برخی مدیران دیروز به اسم جهاد تبیین و امروز به اسم وفاق، مصر بر تکرار جلساتی هستند که خدا میداند ماحصل آن کی کام تلخ مردم از وعده وعیدهای دوقرانی را شیرین خواهد کرد! اما قسمت جالب ماجرا آنجاست که به فکر بهانههای جدید هم نیستند که حداقل این شوآفها رنگولعاب جدید بگیرد.
فردوس عزیز من نامهربانیهای زیادی به خود دیده! شوکهای مقطعی راجعبه دانشگاههای شهرستان نهتنها ضعف روحی ایجاد کرده، بلکه دانشجوی ما را به مرحله بیتفاوتی رسانده است! دانشگاه فرهنگیانی که مسئولان در لباسهای دینی فقط حرف از پیگیری میزنند بهدور از ذرهای تحقق وعده.
اما گویا برخی مدیران دست از اثبات خود بر نمیدارند تا آنجا که در پروژه کتابخانه قلمچی که مدام آن را ندید میگیرند، امروز قشر دانشآموز ما را از هرآنچه وعده و وعید دولتی است دلسرد کردهاند و بعد همین آقایانی که یک رفاه اجتماعی مانند سینما را از این نسل دریغ میکنند بنرهای چندبعدی و متنهای کیلومتری برای افتخارآفرینی نخبگان و کنکوریها ارائه میدهند.
برخی مدیران هم زندگی کبکگونه پیشی گرفته و در برابر مطالبات به حق مردم سر زیر برف میکنند و برخی دیگر را هم باید بهزور رسانه پای میز کار کشاند که باعث شدهاند مردم دیگر هیچ حسن اعتمادی نداشته باشند و امروز به اینکه شاید پست برق ۴۰۰ کیلوولتی وجود نداشته باشد نگاه کنند و نگاه و نگاه و احتمالاً در دل خود بگویند: «با بعضی مدیران اگر محقق میشد عجیب بود!».
بعضی مدیران هم دم از حمایت میزنند و اجازه میدهند پژوهشکده انار به جاندادن خود ادامه دهد تا آنجا که کرم گلوگاه از خرخره محصول انار فردوس عبور کرده و مغز استخوان کشاورز را بجود! یا صنعتگر فردوسی را از شهر گوهرسنگها دور و دورتر کنند و این نام را هم مثل خیلی دیگر از امتیازات به جاهایی واگذار کنند که فقط اسم کیفیت را یدک میکشند.
و در ختم کلام تشکر ویژه دارم از نماینده مردم شهرستانهای فردوس، طبس، بشرویه، سرایان و عشقآباد که نهتنها در بحبوحه انتصابات، فردوس را پررنگ میبینند؛ بلکه آنقدر به پروژههای شهرستان حسن توجه دارند که ما نهایتاً نه متوجه رشد صنعت شدیم، نه آنکه چرا برای پروژههای مدیریت بحران مانند سولههای امداد و نجات گام مؤثری برنمیدارند!
الاایحال به این سبک مدیریتی که ما دیدیم هر زمان به فردوس رسیده یا خیلی زود بوده یا خیلی دیر! درحالیکه زمان درست و مناسب را همهی این آقایان خوب بلدند و بهناچار ما باید تنها شاهد باشیم آنچه نیاز است اتفاقات خوبی است که در دیگر شهرستانها رقم میخورد و سهم فردوس نگاهکردن است.
اسکار
#آشپزی
#خراسان جنوبی