به نظر میرسد این روزها صنعت سرگرمی کره جنوبی، روی مدار بخت و اقبال میچرخد و اکران هر اثر تازه، با اقبال قابل توجه مخاطبان مواجه میشود. همین چند هفته پیش بود که سریال بازی ماهی مرکب در زمانی اندک به چنان محبوبیتی دست پیدا کرد که باور آن کمی مشکل به نظر میرسید. وحال مدت کوتاهی پس از موج استقبال عمومی از آن سریال، محصولی دیگر از نتفلکیس قلب مخاطبان را تسخیر کرده است. سریال عازم جهنم که به سادگی بازی ماهی مرکب را پشت سر گذاشت.
سریال عازم جهنم، یکی دیگر از موفقیتهای صنعت سرگرمی سازی کره جنوبی در شبکه نتفلیکس است که این روزها به عنوان سریال شماره یک این شبکه در نقاط مختلف جهان، خودنمایی میکند. محصولی که از نظر میزان محبوبیت خیلی زود به سریال موفق قبلی این شبکه که باز هم محصولی از کشور کره جنوبی با عنوان «بازی ماهی مرکب» بود، رسیده و حتی آن را پشت سر گذاشت. اما چه چیز این سریال را این چنین جذاب و تماشایی کرده است؟
برای پاسخ به این پرسش و مرور نکات جالب در مورد این سریال با ۷۲۴پرس همراه باشید، هرچند پیشاپیش ذکر این نکته ضروری است که در این مرور کمابیش به خط داستانی سریال و شماری از وقایع رخ داده در آن اشاره میشود. به همین خاطر اگر هنوز فرصت تماشای سریال را پیدا نکردید، بهتر است فعلا از مطالعه این مطلب پرهیز کنید.
تابهحال شاهد ارائه نمونههای گوناگونی از مفهوم خشم خداوند در آثار سینمایی بودیم. گاهی اوقات این خشم به شکل طوفانی کامل به نمایش گذاشته میشود، گاهی اوقات این خشم جنبهای انسانیتر به خود میگیرد، مثلا این شخصیت ساموئل ال جسکون در فیلم داستان عامه پسند (Pulp Fiction) است که قرار است با خشمی شدید از دیگری انتقام بگیرد. این روزها اما نمایشی دلهرهآور از خشم خدا را در جدیدترین سریال شبکه نتفلیکس شاهد هستیم که ظاهرا باوجود خلق کردن صحنههایی به شدت خشن و مملو از خونریزی موفق شده است توجه مخاطبان را به خود جلب کند.
این سریال جدید، مجموعهای با عنوان «عازم جهنم» (Hellbound) است که محصول نگاه بلندپروازانه کارگردان نام آشنای سینما کره یئون سانگ هو (Yeon Sang-ho) است که بیش از این با فیلم قطار بوسان در میان مخاطبان آثار ترسناک با دورن مایه آثار آخرالزمانی زامبیوار شناخته شده است. این سریال با الهام از وبتونی به همین نام ساخته شده است و درآن خشم خدا خود را به شکل سه جانور خاکستری غولپیکر و هالک گونه نشان میدهد که ناگهان از هیچ کجا پیدا شده و بعد از انجام مأموریت خود، آن هم به خشنترین شکل ممکن به سادگی غیب میشوند!
مطلب مرتبط: از سریال محبوب بازی ماهی مرکب چه میدانید؟
ابتدا اصوات به شما میگویند که قرار است شاهد هنرنمایی خونین آنها باشید و بعد آن سه را میبینیم که از غیب ظاهر میشوند و با کنار زدن عابران و بینندگان حاضر در صحنه، مجرم را به در و دیوار و هرچیزی که در اطرافش باشد میکوبند؛ درحالی که خون به این سو و آن سو پاشیده شده و التماس و نالههای دلخراش قربانی به گوش میرسد و درآخر آن سه درکنار هم ایستاده و درمیان نوری درخشان که چشم را میزند، روح قربانی گناهگار را به جهنم میفرستند و صحنه را به سادگی ترک میکنند. درحالی که پشت سر تنها بقایای سوخته و خاکستری رنگ از مقتول بیچاره برجای مانده است که نه تنها مایه تسلی بازماندگان نیست، که خود عامل ترسناکتر شدن هرچه بیشتر داستان میشود.
اگرچه اولین برخورد ما با نمایش خشم خدا در این سریال همین سه هیولای خاکستری رنگ است، اما به تدریج بیننده متوجه میشود که از قبل به قربانیان یا همان به ظاهر گناهکاران اعلام شده است که قرار است کی و چه زمانی به جهنم فرستاده شوند. چهرهای شناور در میان زمین و آسمان ظاهر میشود و به آنها زمان مرگ دردناکشان را اعلام میکند، ساعتی که ظاهر حتی با خودکشی کردن هم نمیتوان از آن فرار کرد!
خب، این چشمانداز کلی سریال نشان از ایدهای مهیج و روشنفکرانه است؛ هرچند بهتر است بدانید این سریال به شدت هیجانی قرار نیست درباره وحشت بشر از هیولاها باشد. بله، هیولاها بخشی فرعی از نقشهای گستردهتر هستند؛ چرا که هدف اصلی نه آنها که اتفاقاتی است که در پی حضور یکباره آنها در جامعه رخ میدهند. اینکه چگونه بسیاری از مردم با وحشت از خشم شدید خداوند در فرستادن گناهکاران به جهنم، ذهن و احساس خود را کنار گذاشته و یا مجبور به کنار گذاشتن آن میشوند. و البته طبق معمول افرادی فرصتطلب که با سوءاستفاده از ترسی که به جان مردم افتاده است، به دنبال قدرت و منافع خود هستند. آنهایی که از ترس مردم برای شرمسار کردن آنها استفاده کرده، نفرت را درجامعه رواج داده و درحالی که به سادگی دست به آزار و اذیت دیگران میزنند، به دنبال جلب رحمت و بخشایش خداوند هستند!
نگاه کارگردان در این سریال نه از جنبه اثری ترسناک، که بیشتر واکاوی ریشه وحشتهای ما و ادغام آن با بحثهای تفکربرانگیزی در مورد تعریف گناه است. اینکه ما انسانها خدا را چگونه میبینیم و با این درک خود را سزاوار چه چیز میدانیم بخشیده شدن یا چشیدن عذابی ابدی در جهنم.
همراهی قدم به قدم ما با سریال و تماشای هر سکانس و صحنه از آن به سادگی به ما نشان میدهد که این اثر دقیقا همان امضای آشنای کارگردان فیلم قطار بوسان را دارد. درواقع این نتیجهگیری بسیار منطقی است؛ چرا که در سریال عازم جهان هم همچون آن آخرالزمان زامبیها، ما با انسانهای وحشتزده طرف هستیم که با باورهای ترسناک خود دست و پنجه نرم میکنند. این سریال به همان اندازه دارای لحظههای مهیج و قوی است و لحظاتی انفجاری که بیننده را در لحظه غافلگیر میکند. این سریال همچنین به خوبی نشان میدهد که هرچقدر هیولاها ترسناک و کشنده هستند و رمز و رازهای وجودی آنها ما را سردرگم میکند، به همان اندازه و چه بسی بیشتر این وحشیگری انسانها نسب به یکدیگر آزار دهنده و ناخوشایند است.
نمیتوان این مسئله را انکار کرد که سریال عازم جهنم در شش قسمت خود به خوبی آن هیجان رو به رشد و فزاینده را به مخاطب عرضه میکند. ضرباهنگ سریال با آشکار شدن هر مسئله سریعتر شده و بیننده را مرتب غافلگیر میکند، اما گاهی به نظر میرسد بیش از اندازه اسیر توطئههای شکل گرفته شده و زیاد از حد به ترس و وحشت بها میدهد؛ به طوری که گویی گاهی رشته امور از دست کارگردان خارج میشود و بعضی از شخصیتها بیآنکه فرصتی برای ابراز وجود پیدا کنند، به سادگی به دست فراموش سپرده میشوند.
همچنین سریال نمیتواند نشان دهد این تفکرات جدیدی که در سایه سوءاستفادهی فرقههای مذهبی فرصت طلب همچون «حقیقت تازه» یا گروههای خشن و رادیکالی همچون «سرنیزه» به نیمی از جامعه تحمیل شده است، چگونه زندگی انسانها را تحتالشعاع خود قرار داده است. همچنین از زمانی که پای یک نوزاد به ماجرا باز شده و داستانی فرعی در دل ماجراجویی اصلی شکل میگیرد، اهداف دراماتیک سریال کمی از مرکز توجه خارج شده و گهگاه با مونولوگهای اشک آور و موسیقی غمانگیز به دست فراموشی سپرده میشود. مسائلی که این امید را در دل بیننده ایجاد میکند که شاید پاسخ پرسشهایش را در فصل دوم این سریال پیدا کند؛ البته اگر برنامهای برای ساخت آن وجود داشته باشد!
سریال عازم جهنم به واضحترین شکل ممکن اثری ترسناک است که به وضوح با پخش هر قسمت برای مخاطب جذاب و جذابتر میشود. همچنین هر اپیزود سریال نشان میدهد که فیلمنامه نویسان این مجموعه درنهایت قرار است به این داستان معنا و مفهومی منطقی ببخشند. به ویژه آنکه ما با تعدد موضوعات در سریال مواجه هستیم، مواردی همچنون جنون رسانهها در مواجه با این پدیده، احساس شرمساری که افراد پس از دریافت حکم حس میکنند و واکنشی که خانوادهها به این موضوع نشان میدهند، نهادهایی که سعی میکنند از این فرصت به دست آمده نهایت استفاده یا به عبارت بهتر سوءاستفاده را بکنند و موارد دیگری که جای پرداخت بیشتری دارند.
به واقع این سریال اثری جذاب برای پرداختن به ایده «ایمان» و باور داشتن است، هرچند که گاهی به نظر میرسد نسبت به رنگ و لعاب دادن به این ایده جدیت چندانی ندارد.
نظر شما در مورد مسائلی که در بالا به آنها اشاره شد چیست؟ آیا موفق به تماشای این سریال شدید؟ به نظر شما نقاط قوت و ضعف این سریال چیست؟ فراموش نکنید نظرات و دیدگاههای خود را با ما و دیگر دوستانتان در ۷۲۴پرس دات کام هم درمیان بگذارید.
انیمه
#سریال خاندان اژدها
#آشپزی
#خراسان جنوبی