امسال نام یکی از کارگردانان معروف و شناخته شده هالیوود و انگلستان بیش از بقیه در جشنواره و رویدادهای معتبر بینالمللی به گوش رسید. کارگردانی که آخرین ساختهاش یعنی فیلم ۱۹۱۷ بسیار خوش درخشیده و جوایز بسیاری را از آن خود کرد. آخرین دستاورد این فیلم برای سازندهاش کسب عنوان بهترین کارگردان بفتای امسال بود. اگر از علاقمندان دنیای سینما باشید، حتما نام سم مندس به گوشتان خورده است. در ادامه با ۷۲۴پرس همراه باشید تا مرور بر زندگینامه و فیلم شناسی او داشته باشیم.
تنها چند ساعت تا اعلام برندگان اسکار ۲۰۲۰ باقی مانده است، باید منتظر بود و دید سرانجام چه کسانی موفق میشوند مجسمه طلایی اسکار را با خود به خانه ببرند. یکی از این افراد کارگردان باسابقه و معروف سم مندس است که امسال با فیلم جدیدش بسیار مورد توجه قرار گرفته است. اما از او چه میدانید؟ آیا با دیگر آثار او آشنایی دارید؟ در ادامه با ما همراه باشید.
سم مندس کارگردان برجسته عالم سینما و تئاتر است که پیش از این با فیلم «زیبایی آمریکایی» (American Beauty) موفق به دریافت جایزه اسکار شده است. او در میانه دههی ۱۹۶۰ در بریتانیا و در میان خانوادهای از نویسندگان و استادان موفق و سرشناس متولد شد.
مطلب مرتبط: برندگان احتمالی اسکار 2020 چه کسانی خواهند بود؟
عشق او به تئاتر به دوران کودکی بازمیگردد؛ زمانی که مشخص شد در این زمینه استعداد هم دارد و در نهایت او در دانشگاه کمبریج مشغول تحصیل شد جایی که با کارگردانی اثری به نام «Cyrano de Bergerac» به دیگر تواناییهای خود نیز مجال ظهور دارد. خیلی زود و بعد از فارغالتحصیل شدن در رشته ادبیات انگلیسی، مندس شروع به کار در جشنواره تئاتر چیچستر کرد. این درست قبل از آن بود که برای کار به شرکت رویال شکسپیز و تئاتر ملی رویال بپیوندد،؛جایی که او به عنوان کارگردان شناخته شد.
در سن ۲۷ سالگی، مندس به عنوان یک کارگردان هنری به دانمار وارهاوس (Donmar Warehouse) پیوسته و در خلال بیش از ده سال فعالیت خود، تعدادی نمایش و آثار موزیکال را به روی صحنه برد. از جمله آثار موفق و شناخته شده او در این دوران میتوان به مواردی همچون «کاباره» (Cabaret)، «الیور» (Oliver) و «کمپانی» (Company) اشاره کرد.
در سن ۳۴ سالگی، او از صحنه تئاتر به دنیای پرزرق و برق سینما پیوست و در سال ۱۹۹۹ فیلم زیبایی آمریکایی را کارگردانی کرد، اثری که باعث شد در جوایز آکادمی اسکار و نیز گلدن گلوب به عنوان بهترین کارگردان شناخته شود. در ادامه او گاهی مشغول تولید آثار سینمایی بود و گاهی تئاتری تازه را به روی صحنه میبرد. از جمله آثار سینمایی او میتوان به جادهای به سوی تباهی (Road to Perdition) محصول ۲۰۰۲ اشاره کرد. او در سال ۲۰۰۳ تئاتر کولی (Gypsy) را به روی صحنه برد. مندس همچنین ساخت دو فیلم از فرانچایز محبوب و معروف جیمز باند را نیز در کارنامه دارد؛ یعنی دو فیلم اسکایفال (Skyfall) محصول ۲۰۱۲ و اسپکتر (Spectre) محصول ۲۰۱۵. امسال سم مندس با آخرین ساختهاش یعنی فیلم ۱۹۱۷ کولاک کرده است و بسیاری منتظرند تا نام او در میان برندگان خوش شانس جوایز آکادمی اسکار نیز شنیده شود. در ادامه این مطلب از ۷۲۴پرس دات کام، مروری کوتاه بر زندگینامه و آثار این کارگردان برجسته و خوش فکر خواهیم داشت.
دوران کودکی و اوایل زندگی
ساموئل الکساندر مندس (Samuel Alexander Mendes) در تاریخ اول آگوست سال ۱۹۶۵ در ریدینگ، انگلستان متولد شد. پدرش جیمسون پیتر مندس (Jameson Peter Mendes) اصالتاً اهل ترینیداد و یک کاتولیک کلیسای رومی بود. در هنگام تولد سم، او مشغول فعالیت در رشته ادبیات در دانشگاه ریدینگ بود. مادرش والری هلن بارنت (Valerie Helene née Barnett) یک یهودی انگلیسی بود که در زمینه تألیف و انتشار کتابهای کودکان فعالیت میکرد. پدربزرگ او آلفرد هوبرت مندس (Alfred Hubert Mendes) یک رمان نوس شناخته شده و معروف بود. بنابراین باید گفت ساموئل در میان خانوادهای از نویسندگان و استادان دانشگاه بزرگ شد و همین مسئله به صورت طبیعی روی علاقه او به ادبیات و هنر تأثیرگذار بود.
مطلب مرتبط: بیوگرافی جیمز کامرون
ساموئل تنها فرزند این زوج بود. در سال ۱۹۷۰ وقتی او پنج ساله بود، پدر و مادرش از هم جدا شدند و او به همراه مادرش به لندن نقل مکان کرد. هرچند ارتباط او و پدرش همچنان به قوت خود باقی بود، به طوری که پدرش بارها به دیدن او و مادرش میآمد و در خلال این دیدارها بود که ساموئل به همراه پدرش به تماشای فیلم و تئاتر میرفت. بعد از نقل مکان به لندن، مندس در دبستان پریموس هیل مشغول تحصیل شد و از همان سنین پایین استعداد خود در هنر نویسندگی و همچنین عشقش به سینما و تئاتر را در معرض نمایش گذاشت.
وقتی که دوازده ساله بود، بار دیگر همراه مادرش اسباب کشی کرده و این بار ساکن آکسفورد شدند. او در کالج ماگدالن ثبت نام کرد و اغلب اوقات خود را صرف نوشتن، بازی کریکت و البته تماشای فیلم کرد. او یک بازیکن کریکت با استعداد بود و در تیم مدرسه حضوری موفق داشت. بعد از اتمام تحصیلات او به دانشگاه کمبریج رفته و در رشته زبان و ادبیات انگلیسی مشغول تحصیل شد. باز هم دنیای او معطوف به نوشتن، کریکت و البته تئاتر بود. در کمبریج مندس به عضویت انجمن مارلو درآمد که یک کلوب نمایش ویژه دانشجویان کمبریج بود.در طول این دوران او چندین نمایش را کارگردانی کرد، از جمله تئاتر (Cyrano de Bergerac) که تام هالندر (Tom Hollander) در آن به ایفای نقش پرداخت.
آغاز فعالیت هنری
در سال ۱۹۸۷، سم مندس از دانشگاه کمبریج با درجه ممتاز و نشان افتخار فارغالتحصیل شد. بعد از آن، او تصمیم گرفت تا زندگی خود را صرف دنیای نمایش کند. او خیلی زود جایی در تئاتر مینروا (Minerva Theatre) پیدا کرد که به عنوان بخشی از فستیوال تئاتر چیچستر شناخته میشد. یک سال بعد او به عنوان دستیار کارگردان در تولید شماری از اجراهای این تئاتر حضور داشت، از جمله نمایشنامه «سرگرد باربارا» (Major Barbara) تئاتر سه پردهای اثر جرج برنارد شاو (George Bernard Shaw). در سال ۱۹۸۹ او فرصت پیدا کرد تا اینبار به عنوان کارگردان مشغول فعالیت شده و کمدی دیون بوسیکالت (Dion Boucicault) با عنوان «London Assurance» را به روی صحنه ببرد. این نمایش موفقیتی بزرگ برای مندس بود که باعث شد پیشنهادات شغلی مهمتری دریافت کند. در سال ۱۹۸۹ و در سن ۲۴ سالگی، مندس به لندن نقل مکان کرد، جایی که این بار باغ آلبالو (The Cherry Orchard) اثر نویسنده شهیر روس آنتون چخوف (Anton Chekhov) را کارگردانی کرد. جودی دنچ (Judi Dench) در این نمایش حضور داشت که اجرایش مورد تحسین بسیاری قرار گرفت. کارگردانی این اثر جایزه بهترین کارگردان نوآ»ده را از آن سم مندس کرد.
در سال ۱۹۹۰، او به کمپانی رویال شکسپیر (the Royal Shakespeare Company) پیوست؛ از جمله آثار شاخص او در این مدت میتوان به «Troilus and Cressida»، چارلز سوم و توفان (The Tempest) اشاره کرد که سایمون راسل بیل (Simon Russell Beale) در تمام آنها حضور داشت. مندس همچنین در تئاتر ملی سلطنتی (the Royal National Theatre) نیز فعالیت داشت و آثاری همچون اتللو (Othello) را در آنجا کارگردانی کرد. به جز اتللو آثار دیگری همچون دریا (The Sea) نوشته ادوارد باند (Edward Bond)، ظهور و سقوط صدای کوچک (The Rise and Fall of Little Voice) اثر جیم کارترایت (Jim Cartwright) و مهمانی تولد (The Birthday Party) اثر هارولد پینتر (Harold Pinter) از جمله دیگر آثار مهمی هستند که مندس در طول فعالیت خود در تئاتر ملی سلطنتی به روی صحنه برد.
آثار سینمایی
در سال ۱۹۹۸، سم مندس به واسطه به صحنه بردن نمایشهای مختلفی همچون الیور و کاباره، در ایالات متحده نیز به شهرت رسیده بود. این شهرت دست او برای کار در صنعت فیلمسازی را باز کرد. فرصتی که به او کمک میکرد بیشتر به عمق داستانی که قصد تعریفش را داشت، وارد شود. در اوایل همان سال او در همکاری با شرکت فیلمسازی دریموورکس ساخت فیلم زیبایی آمریکایی را آغاز کرد. در ماه ژوئن او برای کارگردانی این فیلم ۱۵۰ هزار دلار دستمزد گرفت که که البته حداقلِ دستمزدی است که برای کارگردانان آمریکایی درنظر گرفته شده است.
آنها عملیات فیلمبرداری را در ۱۴ دسامبر همان سال آغاز کرده و کار فیلمبرداری پنجاه روز به طول انجامید. فیلم در هشتم سپتامبر سال ۱۹۹۹ این فیلم در هالیوود به نمایش درآمده و مورد توجه بسیاری قرار گرفت. فیلمی خوش ساخت که جوایز متعددی از جمله جایزه اسکار را برای این کارگردان به ارمغان آورد. مندس در همان سال فیلم دیگری با عنوان (Wise Guys in New York) را نیز کارگردانی کرد.
مطلب مرتبط: بیوگرافی استیون اسپیلبرگ
بعد از زیبایی آمریکایی، مندس تصمیم گرفت تا شانس خود را با ساخت فیلم در ژانری متفاوت بسنجد؛ فیلمی با کمترین میزان دیالوگ و بیان احساسات به صورت تشبیهی. او سرانجام موفق شد چیزی که به دنبالش بود را در فیلمنامه جادهای به سوی تباهی بیابد. این فیلم در مرکز شهر شیکاگو فیلمبرداری شده و در ۱۲ جولای سال ۲۰۰۲ اکران شد و به فروش جهانی ۱۸۰ میلیون دلار دست یافت.
در همان سال و درحالی که مندس سرگرم کار روی فیلم جادهای به سوی تباهی بود، چندین مرتبه به انگلستان بازگشته و نمایشهای دیگری همچون شب دوازدهم (Twelfth Night) شکسپیر و دایی وانیا (Uncle Vanya) از چخوف را به روی صحنه برد و بعد از آن از کار در دانمار کنارهگیر کرد. سال بعد او به همراه پیپا هریس و کارو نیولینگ شرکت فیلمسازی «نیل استریت پروداکشنز» (Neal Street Productions) را تأسیس کرد. دفتر این شرکت در بریتانیا بود و در مجموع تهیه کنندگی ۶ فیلم، ۷ نمایش و ۵ شوی تلویزیونی را برعهده گرفت. در همین سال مندس با نمایش کولی راهی برادوی شد.
فیلم بعدی مندس اثری با عنوان جارهد (Jarhead) بود که در ۴ نوامبر سال ۲۰۰۵ اکران شد. این فیلم اثری درام و جنگی با تمرکز روی زندگی نیروی دریایی تفنگداران آمریکایی ساخته شده و تمرکز آن آن روی چالشهای روانی بود که افراد نیروی دریایی در جنگ خلیج با آن مواجه بودند. در سال ۲۰۰۶، مندس «The Vertical Hour» را کارگردانی کرد؛ نمایشی نوشته دیوید هر (David Hare) که تمرکزش روی حمله آمریکا به عراق بود. این نمایش در ۳۰ دسامبر همان سال روانه برادوی شد. مندس در فاصله سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۷ تهیه کنندگی ۴ فیلم را نیز برعهده گرفت. فیلم بعدی او در مقام کارگردان، درامی عاشقانه به نام جاده انقلابی (Revolutionary Road) بود. لئوناردو دی کاپریو و کیت وینسلت بازیگران اصلی این فیلم بودند که تحسین بینندگان را به دست آورده و جزو ده فیلم برتر از نگاه شماری از منتقدان شناخته شده قرار گرفت.
در سال ۲۰۰۹، مندس یک درام کمدی به نام «راهی که میرویم» (Away We Go) بود. درهمان سال او سال به دنبال پروژهای رفت که براساس آن بازیگران آمریکایی و انگلیسی درکنار هم روی صحنه بروند. در خلال این پروژه او دو نمایش افسانه زمستان (The Winter's Tale) و باغ آلبالو را کارگردانی کرد.
جیمز باند
به جز کار روی چندین تئاتر، سم مندس در فاصله سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۲ تهیه کنندگی هفت فیلم را برعهدهداشت که در میان آنها بیرون از خاکستر (Out of the Ashes) که مستندی در مورد تیم ملی کریکت افغانستان بود مورد توجه قرار گرفت. در سال ۲۰۱۲ او دوباره به دنیای فیلمسازی بازگشت و این بار به سراغ فرانچایز محبوب و شناخته شده جیمز باند یا همان مأمور ۰۰۷ رفت. او نخستین فیلم جیمز باندی خود با عنوان اسکایفال که بیست و سومین فیلم از این مجموعه بود را در سال ۲۰۱۱ کارگردانی کرد که در ۲۶ اکتبر سال بعد در انگلستان و در ۹ نوامبر در ایالات متحده به روی پرده رفت. این فیلم نیز بسیار مورد توجه منتقدان و بینندگان قرار گرفته و در مجموع به فروش بیش از یک میلیارد دلار دست یافت. این درحالی بود که بودجه ساخت این فیلم تنها ۲۰۰ میلیون دلار بود که این امر از موفقیت بیش از تصور این فیلم در گیشه حکایت داشت.
در سال ۲۰۱۲، مندس نمایشنامه چارلز سوم را کارگردانی کرد؛ کوین اسپیسی در این نمایش به ایفای نقش پرداخت. پروژه بعدی او چارلی و کارخانه شکلاتسازی (Charlie and the Chocolate Factory) بود که در تئاتر رویال به روی صحنه رفت. اما ظاهراً جیمز باند هنوز میلی برای خداحافظی با مندس نداشت و در نتیجه او بار دیگر کارگردانی فیلمی از این مجموعه با عنوان اسپکتر را برعهده گرفت. این فیلم در اتریش، انگلستان، ایتالیا و مراکش فیلمبرداری شده و در نهایت کار فیلمبرداری آن در مکزیک به پایان رسید. بودجه این فیلم ۳۰۰ میلیون دلار بود که در زمان خود به عنوان یکی از پرخرجترین فیلمها شناخته شد. اسپکتر در اکتبر سال ۲۰۱۵ در انگلستان و در ماه نوامبر در آمریکا اکران شد.
مندس اما دوباره به سمت تئاتر برگشته و نمایشی با عنوان فریمن (Ferryman) را کارگردانی کرد. و در نهایت اخیراً با فیلم ۱۹۱۷ دوباره به عالم سینما بازگشت، فیلمی با درون مایه حوادث رخ داده در جریان جنگ جهانی اول که تحسین منتقدان را به دنبال داشته و تا همین الان هم جوایز بسیاری را از آن خود کرده است.
زندگی شخصی
در ماه می سال ۲۰۰۳، سم مندس زمانی که در حال گذراندن تعطیلات خود در آنگولا بود با هنرپیشه معروف کیت وینسلت ازدواج کرد. البته آنها از سال ۲۰۰۱ باهم قرار ملاقات میگذاشتند. پسرشان جون الفی وینسلت مندز در همان سال متولد شد. مندس همچنین پدرخوانده دختر کیت از ازدواج سابقش با فیلمسازی به نام جیم تریپلتون (Jim Threapleton) شد.
مطلب مرتبط: بیوگرافی کیت وینسلت
البته این ازدواج دوام چندانی نداشت و این دو در سال ۲۰۱۱ از هم جدا شدند. مندس در سال ۲۰۱۷ در جریان یک مراسم خصوصی با آلیسون بالسام (Alison Balsom) که یک نوازنده کلاسیک است ازدواج کرد. او یک بار دیگر پدرخوانده فرزند آلیسون از ازدواج سابقش شد.
به پایان این مطلب رسیدیم، امیدوارم این مرور کوتاه بر زندگینامه سم مندس مورد توجه شما عزیزان قرار گرفته باشد. ما در ۷۲۴پرس دات کام همچنان مشتاق شنیدن نظرات و دیدگاههای سازنده شما عزیزان هستیم.
انیمه
#سریال خاندان اژدها
#آشپزی
#خراسان جنوبی