یک استاد دانشگاه با بیان اینکه عطار در شعر فارسی جریان‌سازی کرده است، تصریح کرد: «در قرن ششم چند جریان شعری توسط شاعران آذربایجان مانند خاقانی و نظامی که سبک شعری خاصی را ارائه دادند و در قرن بعدی تأثیر آن را می‌بینیم دیده شد؛ همچنین سنایی و عطار نیز عرفان را وارد شعر کردند با اینکه تصور این بود که علم عشق نباید نوشته شود؛ چراکه افراد کم اطلاع مطالب را بد می‌فهمند و منحرف می‌شوند».

به گزارش ۷۲۴پرس، فریدالدین ابوحامد عطار نیشابوری مشهور به شیخ عطار نیشابوری، یکی از عارفان و شاعران بزرگ و نام‌آور ادبیات فارسی در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری قمری است که روز ۲۵ فروردین‌ماه در تقویم رسمی کشور به نام عطار نیشابوری نام‌گذاری شده است.

اما باید دید باوجود حضور این شاعر بلندآوازه در ادبیات و فرهنگ ما، چه اندازه وی و اشعارش را دیده‌ایم و به او توجه کرده‌ایم؟

عطار و جریان‌سازی در شعر فارسی

مرادعلی واعظی، استاد دانشگاه بیرجند در گفت‌وگو با ۷۲۴پرس با بیان اینکه عطار نیشابوری شاعر قرن ششم هجری بوده و اهل خراسان و همشهری و هم دوره خیام است، اظهار کرد: «با این تفاوت که خیام بیشتر فیلسوف بوده و عطار عارف. در واقع تفاوت این دو شخصیت در این است که خیام به شادی و غنیمت شمردن فرصت‌ها توصیه کرده و عطار به زهد و پارسایی و توبه و نزدیکی به خداوند».

وی افزود: «هر دوی این شخصیت‌ها حکیم بودند؛ حکیم به شخصی گفته می‌شود که به تمام علوم روزگار زمان خود احاطه داشته؛ با اینکه جایگاه پزشکی عطار از شاعری وی پررنگ‌تر بوده؛ اما در تاریخ ادبیات به دلیل آثار زیادش در شعر، وی را به‌عنوان شاعر می‌شناسیم».

این استاد دانشگاه با بیان اینکه عطار در شعر فارسی جریان‌سازی کرده است، تصریح کرد: «در قرن ششم چند جریان شعری توسط شاعران آذربایجان مانند خاقانی و نظامی که سبک شعری خاصی را ارائه دادند و در قرن بعدی تأثیر آن را می‌بینیم دیده شد؛ همچنین سنایی و عطار نیز عرفان را وارد شعر کردند با اینکه تصور این بود که علم عشق نباید نوشته شود؛ چراکه افراد کم اطلاع مطالب را بد می‌فهمند و منحرف می‌شوند».

واعظی با بیان اینکه عطار و سنایی به شعر فارسی غنا بخشیدند و هم باعث شدند مردم عرفان را بهتر بشناسند، اظهارکرد: «این جریان شعری در سه شاعر قرن‌های بعدی مانند سعدی و مولوی و حافظ تأثیر گذاشت و این شاعران در حقیقت وامدار عطار هستند».

وی افزود: «آمده است که عطار حدود ۱۱۴ کتاب نوشته است؛ تذکره الاولیاء یکی از کتب معتبر در مورد شرح‌حال عارفان اسلامی تا روزگار خودش است و منطق‌الطیر نیز عطار کتابی در قواره شاهنامه فردوسی است که سیروسلوک عرفانی را به شکل بسیار زیبای رمزی و داستانی بیان کرده است».

از ادبیاتی که وامدار عطار تا حکایت‌های بی‌بدیلی که دیده نمی‌شود 

وی با بیان اینکه این شاعر از آیات قرآن در آثارش بهره برده و در واقع ادبیات ما و ادبیات اسلامی وامدار عطار نیشابوری است، تصریح کرد: «طبق بررسی‌ها و پایان‌نامه‌ها، در اشعار عطار اصطلاحات پزشکی بکار رفته است و ای‌کاش جنبه پزشکی زندگی عطار نیز مورد تحقیق قرار گیرد و این تجارب نیز شناخته شود».

استاد دانشگاه بیرجند با بیان اینکه عطار در حمله مغول‌ها به نیشابور کشته شد و ازاین‌جهت نیز می‌توان گفت از شخصیت‌های مبارز زمان بوده؛ چراکه هرگز راضی نشد در دربارها به طمع پول و شهرت خدمت کند، افزود: «درباره عطار و اینکه در سایر کشورها نیز او را می‌شناسند تحقیقات زیادی انجام‌گرفته است و این شاعر بزرگ مانند نظامی گنجوی، حافظ، سعدی و مولوی جنبه جهانی پیدا کرده است که امیدواریم داستان‌های جذاب تذکره الاولیا و حکایت‌ها و داستان‌های مثنوی مورد استفاده فیلم‌سازان قرار گرفته و فیلم‌نامه‌هایی ارائه شود؛ چراکه ظرافت‌های خاصی که عطار در داستان‌ها بیان کرده در این زمانه‌ای که مورد هجمه فرهنگی قرار گرفته‌ایم و اخلاقیات به‌سرعت در حال ازبین‌رفتن هستند می‌تواند برای تمام مردم و ملت‌ها و به‌ویژه برای ایرانیان و مسلمانان مفید باشد».

واعظی بیان کرد: «همچنین می‌تواند این داستان‌ها در حوزه ادبیات کودک ساده شده تا نکته‌های پندآموز و سودمندی برای کودکان و متناسب با سن آنان ارائه شود».

عشق، عطار را عطار کرده است

حسین زنگویی، استاد دانشگاه و دکترای زبان و ادبیات فارسی در خراسان جنوبی نیز با بیان اینکه درباره عطار پژوهش‌های بسیاری انجام شده که هرکدام از دیدگاهی به آثار وی پرداخته‌اند، افزود: «دانشمندان خارجی و ایرانی از جمله بدیع‌الزمان فروزانفر از بشرویه خراسان جنوبی و دکتر عبدالحسین زرین‌کوب به این پژوهش‌ها پرداخته‌اند».

وی که خود در سال ۹۳ درباره عطار مقاله‌ای ارائه داده است، گفت: «عطار اشعار مختلفی از قبیل غزل‌ها، مثنوی‌ها و قصیده‌ها و رباعیات دارد که هرکدام از پژوهشگران به‌تناسب ذوقشان دنبال این اشعار رفته‌اند و همه این پژوهشگران به نقطه واحدی رسیده‌اند یا در نقطه واحد به یکدیگر نزدیک شده‌اند و آن این است که آن چیزی که عطار را عطار کرده است لطیفه عشق است».

وی با بیان اینکه اگر در عطار عشق به معنویت و کمال نبود و دنبال معرفت و خداشناسی نبود عطار نمی‌شد، ادامه داد: «عطار از میان همه مشغله‌های زندگی توانست نظر خود را به یک نقطه معطوف کند که آن غرق‌شدن در عشق حق و دوری‌کردن از تعلقات دنیایی و پرهیز از آلودگی‌های به مظاهر مادی و مقام و پست بود».

زنگویی با بیان اینکه وی به دنبال وصال با معبود ازلی بوده تا از همه دنیا جدا شود و به او برسد، اظهار کرد: «برای حرکت در چنین دنیایی اگر جذبه و عشق نباشد انسان بهره‌ای نمی‌برد؛ چراکه همه ما از آب‌وخاک آفریده شده‌ایم و در بند دنیا هستیم و رسیدن به چنین حالتی بسیار دشوار است؛ اما دور از دسترس نیست».

وی با بیان اینکه تاریخ نشان می‌دهد عرفای مختلفی در این راه داشته‌ایم و این به این معنی است که این راه قابل تجربه است و هرکس می‌تواند بر اساس درک و دریافت‌ها روح خود را پرورش دهد و دریافت‌های خود را در قالب عبارات و کتاب و شعر بیان کند، افزود: «بنابراین عشق و اراده باعث می‌شود انسان قدم در راهی بگذارد که دشوار به نظر می‌رسد و عطار این‌گونه بود».

چه اندازه محیط آموزشی را معطر به عطر اشعار عطار کرده‌ایم؟

زنگویی با بیان اینکه عطار خود و منیت و تفاخر دنیایی خود را رها می‌کند و قدم در راه حق می‌گذارد، تصریح کرد: «مردان خدا به دنبال ارزش‌های جاودانه هستند و هستی خود را در دنیای مادی نمی‌جویند و این عشق به حقیقت و فراموش‌کردن تعلقات دنیایی عطار را عطار کرد».

وی بیان کرد: «اگر بخواهیم به اندیشه‌های عطار تاسی کنیم و ببنیم عطار و دانشمندانی از قبیل او چه تأثیری در تمدن امروزی ما دارند و چگونه می‌توانیم از پیشینه این بزرگان استفاده کنیم باید به سراغ آموزش و پرورش و دانشگاه برویم».

زنگویی ادامه داد: «گاهی افراد تحصیل‌کرده حتی یک بیت از عطار را در خاطر ندارند که باعث تأسف است و این نشان می‌دهد ما در خانواده و محیط آموزشی کار نکرده‌ایم».

وی با تأکید بر آگاهی از دیروز ملت برای ساختن آینده، افزود: «اگر بخواهیم ایران و گذشته مردم ایران را به‌عنوان آینه‌بغل خودرو بنگریم که به آن نگاه کنیم تا به آینده برسیم باید دوره‌های سعادت و تاریکی‌های ملت را نظر افکنیم و به مردان بزرگ و افکار و کردار و گفتار نیک آنان توجه کنیم تا با تأسی به آنان و شناخت آنان به جلو حرکت کنیم».

وی افزود: «همان‌گونه که بی‌خبری از اصول دین و معارف اسلامی در مسلمانی و ایرانی بودن ما نقصی ایجاد می‌کند این عدم آگاهی نیز یک نقص است؛ بنابراین یک ضرورت است که ایران را بشناسیم و تا وقتی فرهنگ و تمدن ایران را به‌درستی نشناسیم وطن‌دوستی معنی پیدا می‌کند؛ چراکه معرفت نسبت به وطن باعث وطن‌دوستی می‌شود».

این نویسنده با بیان اینکه لازم است به تمدن و فرهنگ ایران و اسلامی توجه کنیم، ادامه داد: «اگر در دنیای پرتلاطم امروز، فرهنگ و دین و اصالت خود را حفظ کرده و به نیازهای جدید در شرایط جدید پاسخ داده و از گذشته برای توسعه ایران و اسلام استفاده کنیم قطعاً موفق خواهی بود».

وی با تأکید بر توسعه آموزش‌وپرورش و دانشگاه‌ها، تصریح کرد: «زندگی گذشته ما یک کتاب و تاریخ است که برای ادامه زندگی به مطالعه این کتاب نیازمندیم. امروزه مشکلی که وجود داد این است که فکر می‌کنیم برای کسب دانش‌های جدید و فرهنگ و رسانه‌ها به گذشته نیاز نداریم که اشتباه بزرگی است».

مواریث فرهنگی را ببینیم

زنگویی با بیان اینکه باید شناخت گذشتگان و تجارب تمدنی و دینی برای خدمت به ایران باید بکار گرفته شود، ادامه داد: «کسی که ایران و ایرانی را نمی‌شناسد حتماً پیوند وی با این آب‌وخاک سست می‌شود. از سویی بسیاری از کشورها ثابت کرده‌اند که باید گذشته را داشت و وقتی امروزه در مدارس ما به فرهنگ و زبان و ادبیات فارسی توجه کاملی نمی‌شود و تبلیغات رسانه‌ها و فرهنگ‌های مختلف را می‌بینیم نباید انتظار شناخت داشت».

وی با بیان اینکه در ایران بسیاری از فارغ‌التحصیلان دانشگاهی کمترین اطلاع را نسبت به تاریخ گذشته خود دارند و به همین دلیل بسیاری از این افراد تبدیل به انسان‌های افسرده می‌شوند، افزود: «کمتر نوجوان دبیرستانی با فرهنگ ایرانی آشنایی دارد؛ بنابراین از نظر فرهنگی شرایط مناسبی نداریم و تا متوجه این مسئله نشویم که فرهنگ ما در معرض تهدید است مشکلی حل نخواهد شد و برای رفع این مشکل همه موظفیم برای آشنایی جوانان با فرهنگ و تمدن اسلامی و ایرانی دست‌به‌دست هم داده و مدیران و عوامل اجرایی کمک کنند تا فرزندان این مملکت را ایرانی شناس تربیت کنیم تا در طوفان‌های فرهنگی دنیای حاضر بتوانند سرپای خود بایستند و پاسدار فرهنگ و قومیت خود بوده و دانش جدید را جذب کنند».

وی با بیان اینکه تعلیم‌وتربیت به معنای وسیع خود از خانواده آغاز می‌شود، ادامه داد: «در دانشگاه‌ها، مدارس و حوزه‌های علمیه آن‌چنان‌که باید به این امر توجه نمی‌شود، اما تا فرهنگ عشق‌ورزیدن به میهن دینی و ملی ما رواج عام پیدا نکند و روح ایرانی با استحکام فکر و تمدن گذشته ما در نظر فرزندان این سرزمین برجسته و مهم جلوه داده نشود و تعلیم‌وتعلم از پایین‌ترین سطوح تا بالاترین سطوح در خانواده، ادارات، جامعه و رسانه‌ها تبلیغ نشود و پایبند به آن نباشیم، راهی پیش نخواهیم برد».

زنگویی با بیان اینکه باید در مخاطبان و افراد جامعه عشق و امید را ایجاد و مدیریت کرده و به صاحبان هنر احترام بگذاریم، تصریح کرد: «اگر اکنون جوانان و مردم ما نسبت به عناصر فرهنگی و ملی و دینی خود کم‌توجه شده‌اند این امر محصول بی‌توجهی افرادی است که تریبون‌ها را در دست دارند».