باز هم ساسی مانکن در فضای مجازی پرحاشیه شد و این بار با انتشار قطعه «مارمولک» که کمتر از ۴۸ ساعت بیش از ۴۰ هزار بازدیدکننده و شاید هم بیشتر این اثر را دنبال کرده و همچنان نیز در حال وایرال‌شدن است. اما به‌راستی باید دید راز این وایرال‌شدن و دست‌به‌دست شدن این ویدئو آن هم بیشتر در بین قشر نوجوان و سپس فراگیرشدن آن در فضای مدارس چیست؟ ما برای نوجوانانمان کم گذاشته‌ایم یا واقعاً این محتواها آن‌قدر جذاب هستند که به تکه کلام موسیقایی یک نسل تبدیل شوند؟

به گزارش ۷۲۴پرس، تبلیغات ویژه برای تولید این آثار نیز بسیار است؛ به‌گونه‌ای که ساسی از ماه‌ها قبل از تولید موسیقی خود ادعا می‌کند که توبه کرده تا جمعیتی را که تا دیروز شنونده جدی او نبودند معطوف به خود کند، اما وقتی اثر منتشر می‌شود می‌بینیم به‌مراتب بدتر از کارهای قبلی او بوده و در واقع گاهی مقدسات را به سخره می‌گیرد.

اما شاید پاسخ همه این سؤال‌ها و ابهامات را بتوان در کسادی بازار تولیدات خوب برای کودکان و نوجوانان یافت. نباید از نظر دور داشت که سلیقه نسل امروز نیز در این امر بی‌تأثیر نیست، اما نباید از تأثیر فضای مجازی نیز غافل شد. به‌هرحال کودکانمان ساعات زیادی را پس از مدرسه در گوشی‌های همراهی می‌گذرانند که موتور جستجوی بدون قفلی دارد!

پژوهش‌های علمی متعددی تأیید کرده‌اند که موسیقی‌های پر ریتم و مملو از پیام‌های صریح، می‌توانند تأثیرات عمیقی بر مغز کودکان و نوجوانان داشته باشند؛ از سویی موسیقی‌هایی که با ضرباهنگ‌های تند و ریتمیک همراه هستند، بیشتر نواحی مرتبط با هیجان و واکنش‌های غریزی مغز را تحریک می‌کنند تا بخش‌های منطقی و پردازشگر. این امر باعث می‌شود که مخاطبان کم‌سن، بدون تفکر انتقادی، صرفاً از لحاظ احساسی به موسیقی واکنش نشان دهند و احتمال پذیرش پیام‌های ضمنی آن افزایش یابد.

پس از شنیدن این نوع موسیقی‌هایی که نه از نظر محتوای تصویری و نه از نظر محتوای متنی هیچ تناسبی با زندگی‌هایی که کودکانمان در آن روزگار می‌گذرانند، ندارند، نباید شتاب‌زده یا بی‌تفاوت عمل کرد. نباید پس از شنیدن این‌گونه موسیقی‌ها به‌صورت شتاب‌زده به دنبال تولید کار بود؛ چراکه اگر صد کار خوب هم با مضامین مناسب و با همان کیفیت تولید شود بازهم نمی‌توان مانع اشاعه و ترویج چنین آثاری شد. از سوی دیگر نباید بی‌تفاوت هم بود؛ چراکه به‌هرحال در گفتار محاوره‌ای و جمع‌های نسل حاضر ورود خواهد کرد.

از سویی برنامه‌های کودک‌ونوجوان رادیو و تلویزیون ما نیز در سال‌های اخیر دیگر پربار نبوده یا مانند دهه ۶۰ تولید موسیقی‌هایی همچون «خونه مادربزرگ» را نداریم. فراموش نکنیم گوش‌های فرزندانمان به تغذیه شنیداری نیاز دارد؛ به‌ویژه در انبوه اطلاعات فضای مجازی که به‌رغم فیلترینگ به‌راحتی با فشاردادن یک دکمه می‌توان جست‌وجوهای گسترده‌ای داشت.

به هر روی جامعه ما هنوز به آن سطح از مدیریت فرهنگی نرسیده است که بتواند در برخورد با چنین معضلاتی مقابله علمی داشته باشند. ما نباید نگران تغییر رفتار باشیم؛ چراکه اخلاق یک امر فطری است، اما باید در پی تغذیه فکری کودکان باشیم و این همان امری است که بدان نیاز داریم.

 ساسی‌مانکن‌ها و معضلاتی ازاین‌قبیل، یک تغییر ناگهانی در ادبیات و گفتار ایجاد می‌کنند که نیاز است به‌صورت علمی با کمک‌گرفتن از مشاوران و روان‌شناسان با آن رفتار کرد. نکته قابل‌تأمل ماجرا اینجاست که ما هر سال همچنان منتظر می‌نشینیم تا شوک دیگری به ما وارد شود؛ چراکه قضیه تولید محتوا را از آن طرف مرزها که دقیقاً روان کودکان ما را هدف گرفته، ساده انگاشته‌ایم و از سویی تولید محتوا از سوی خود را بسیار پیچیده کرده‌ایم.

باید باور کنیم که تولید آثار فرهنگ شنیداری ما باید ساده و گاهی خالی از پیچیدگی باشد. افراد فارغ‌التحصیل موسیقی گمان می‌کنند اگر کار ساده بسازند نشان از عدم سواد آن‌هاست؛ غافل از اینکه افرادی که به امثال ساسی‌مانکن‌ها مشورت می‌دهند در عین سادگی، فضای مجازی و فکر مخاطب را در خدمت می‌گیرند. نباید گذاشت این ساده‌انگاری‌ها و سخت فکر کردن در تولید محتوا فرهنگ ایرانی ما را تحت‌تأثیر خود قرار دهد؛ فرهنگی که فردوسی و خرد شاهنامه‌ایش را دارد. کمی به نبوغ موسیقایی ایرانی خود فکر کنیم و از آن بهره ببریم.