متوسط بودن ایده‌ی امنی است. کمک می‌کند امورات‌مان بگذرد و درگیر خیلی از مسائل و چالش‌ها نشویم. حاصل این انتخاب نوعی رکود است که ما را برای همیشه در جایگاه فعلی نگاه خواهد داشت! پس سعی کنیم معمولی نباشیم.

اجازه دهید در ابتدای شروع بحث، داستانی را برای‌تان تعریف کنیم:

کشاورزی به این نتیجه رسید که برای اداره‌ی مزرعه‌اش بیش از حد پیر شده است و باید آن را به یکی از دو پسرش بسپارد. وقتی پسران را دور خود جمع کرد و با هم در این مورد صحبت کردند، تصمیم گرفت که اداره‌ی مزرعه را به پسر کوچک‌تر خود بدهد.

پسر بزرگتر از این تصمیم پدر عصبانی شد. او به پدر گفت: « چرا اداره‌ی مزرعه را به من نمی‌دهی؟ من مدت طولانی‌تری اینجا کار کرده‌ام.»

پدر گفت: «اشکالی ندارد. پس اول کاری را که می‌گویم انجام بده. ما به موجودی بیشتری احتیاج داریم. می‌توانی به مرزرعه‌ی آقای کیبی بروی و بپرسی گاوی برای فروش دارند یا نه؟»

پر بزرگ‌تر پس از مدت کوتاهی برگشت و گفت: «پدر، آقای کیبی ۶ گاو برای فروش دارند.»

پدر از لطف پسر بزرگترش تشکر کرد. سپس از پسر کوچک‌تر خود خواست همین کار را انجام دهد.

پسر کوچک‌تر هم اطاعت کرد و پس از مدت کوتاهی برگشت و به پدر گفت: « پدر، آقای کیبی ۶ گاو برای فروش دارد. هر  گاو ۲۰۰۰ روپیه قیمت دارد. اگر توافق به خرید بیش از ۶ گاو کنیم قیمت هر کدام ۱۰۰ روپیه کم خواهد شد. البته کیبی گفت که قرار است تا هفته‌ی آینده برایش گاو جدید از جرسی برسد و اگر عجله نداریم بهتر است صبر کنیم. به هر حال اگر هم عجله داریم کیبی می‌تواند تا فردا ۲ گاو را برایمان فوری بفرستد.»

پدر از پسر کوچک‌تر هم تشکر کرد و سپس به پسر بزرگ‌تر گفت: « به همین دلیل است که برادر کوچک‌ترت را برای اداره‌ی مزرعه انتخاب کردم.»

در واقع پسر کوچک‌تر به این دلیل انتخاب شد که وظیفه اش را بیش از انتظار حداقل انجام داد. این رویکرد می‌تواند در محیط تحصیل، کار، شوق و علاقه یا سرگرمی‌های ما هم لحاظ شود. کسانی که کار فراتراز آنچه که نیاز است انجام می‌دهند، پاداش آن را هم خواهند گرفت.

چه چیز باعث می‌شود به جای معمولی بودن فوق‌العاده باشیم؟

برای این که نیروی کار خوبی باشید باید بدانید که چگونه از یک دستورالعمل پیروی کنید. در این حالت باید مرحله‌ی بعدی را پیش‌بینی کنید. بسیاری از مردم به جای این که ابتکار عمل خاصی از خود نشان دهند تنها به انجام همان کار خواسته شده بسنده می‌کنند.

دوران تحصیل را به خاطر بیاورید. وقتی از ما مقاله‌ای برای نوشتن خواسته می‌شد اکثرا به دنبال سر هم کردن تعدادی کلمه و حجمی از اطلاعات بودیم تا مقاله جمع و جور شود. اما آیا شوق و ذوقی هم در این کار دخیل می‌کردیم؟ آیا به دنبال این بودیم که به عمق موضوع مقاله وارد شویم و درک جدیدی از آن را به معلم ارایه کنیم؟ آیا برای ما مهم بود که مقاله را طوری نگارش کنیم که تاثیر بیشتری بگذارد؟ البته اگر این کارها را نکردیم باز هم موردی نداشته است. به هر حال نمره‌ی خوبی که می‌خواستیم بگیریم، گرفته‌ایم. اما این مقاله هیچ وقت رد و اثری از خود نگذاشت!

در محیط کار وقتی سمتی به ما داده می‌شود، از تمام وظایفی که باید انجام دهید مطمئن می‌شویم. اما آیا به این هم فکر می‌کنیم که قدم بعدی چه می‌تواند باشد؟ آیا به دنبال لحاظ کردن جنبه‌هایی از کار هستیم که آن را به شکل بهتری ارایه دهد؟ وقتی فقط به انجام حداقل راضی می‌شویم و تعجب می‌کنیم که چرا ارتقا پیدا نمی‌کنیم، زمانش رسیده که تکانی به خود بدهیم!

  • افراد موفق فقط به فکر تمام کردن یک کار نیستند بلکه به دنبال راهکارهایی برای بهبود کار هستند. اینجا همان نقطه‌ی تفاوتی است که باید به آن توجه کنید.
  • افراد موفق اطمینان حاصل می‌کنند که می‌توانند مطابق یک برنامه‌ی استراتژیک که آن‌ها را به هدف نهایی می‌رساند، حرکت می‌کنند.
  • چالش‌ها و تغییرات را پیش‌بینی کنید. موارد همیشه طبق برنامه پیش نمی‌رود و در این شرایط شما نباید غافل گیر و بی‌حرکت شوید! به جای آن چالش‌ها را در آغوش گرفته و به دنبال غلبه بر موانع فکری باشید. در اینجا است که می‌توانید به علت داشتن تفکر سریع و استراتژیک خود مورد توجه قرار بگیرید.
  • یکی از دیگر از مهم‌ترین مواردی که باعث می‌شود از یک جایگاه معمولی به یک جایگاه موفق ارتقا پیدا کنید، شناسایی نقاط ضعف و تبدیل آن‌ها به نقاط قوت است. افراد موفق همیشه فعالانه برای بهبود خود تلاش می‌کنند و می‌دانند که می‌توانند بهترش را انجام دهند. به کم راضی شدن دشمن این مسیر است.
  • البته این را هم باید گفت که هیچ مشکلی با معمولی بودن وجود ندارد. اگر با معمولی بودن خود راحت هستید و نیاز به تلاش بیشتری نمی‌بینید، هیچ اشکالی ندارد. فقط این واقعیت را به خاطر بسپارید که چنین رویکری شما را در سطح فعلی نگه خواهد داشت و شما بدون این که از قدرت افکارتان استفاده کنید یک مسیر مشخص را منفعلانه پیش خواهید رفت. در این شرایط هیچ وقت از شما نظرخواهی نخواهد شد و تخصص شما هرگز مورد استفاده قرار نمی‌گیرد.
  • موفق بودن یک انتخاب است. اکثر افراد، موفقیت و فوق‌العاده بودن خود را با شانس به دست نمی‌آورند. بلکه به طور فعالانه گامی در جهت رسیدن به آینده می‌گذارند. خیلی از ما مربیانی نداریم که نقاط ضعف ما را نشان دهند و روش بهبود آن‌ها را به ما بگویند. از این رو باید خودمان نقاط ضعف خود را شناخته و یاد بگیریم که چطور آن‌ها را تقویت کنیم.

چطور می‌توان بهتر از حالت فعلی بود؟

موفق‌ترین رهبران دنیا برای بهبود خود، محصول و برندشان، مدام این سوال را از خود می‌پرسند.

چهره‌های مطرحی همچون استیو جابز و ایلان ماسک هرگز موفقیت خود را به اتمام یک پروژه محدود نمی‌کنند. در عوض همچنان برای رسیدن به دستاورد بیشتر به تلاش خود ادامه می‌دهند. هر نقطه‌ی عطفی، پله‌ای رو به درهای آینده است. برنامه‌ریزی استراتژیک و سخت کوشی این مردان را به موفقیت رساند.

خاص بودن خود را نشان دهید

فقط چیزی را خواستن کافی نیست. همه می‌خواهند پیشرفت کنند اما همه ابتکار عمل کافی برای بهتر شدن را ندارند.

در تلاش برای صعود از یک نردبان، رقابت‌های زیادی وجود دارد. شما حتما باید در این مسیر تاثیرگذاری خاص خود را نشان دهید. پیروی از یک دستورالعمل خاص و خوب انجام دادن کار شما را به جایی نخواهد رساند. شرکت‌ها به زنبورهای کارگری نیاز دارند که کسب و کارشان را رونق دهد چنین رویکردی شما را در جای فعلی خود خواهد نشاند. از این رو باید ثابت کنید که یک نیروی کار باارزش هستید. این مسیر فرد را از یک دنباله رو به شخصی جلودار تبدیل می‌کند. بنابراین شما نیاز به ایده‌های خود دارید و نباید در عملی کردن آن‌ها بترسید.

برای رسیدن به موفقیت، نمی‌توانید راکد باشید. بلکه نیاز به رویارویی با چالش‌ها و راه‌های مقابله با آن‌ها خواهید داشت. در این مسیر، بیش از هر چیز، به شجاعت نیاز دارید. موفقیت می‌تواند ترسناک باشد، چرا که به تعهد نیاز دارد و شما را در معرض دید مردم قرار خواهد داد. با این حال نمی‌توانید آرزوی موفقیت کنید! تنها نیاز دارید که در مسیر آن حرکت کنید.