اصولا انسان با این که در مواردی خود بیش از هر چیز دیگری دوست دارد، اما معمولا طرز فکر دیگران برایش اهمیت بیشتری از نظرات خودش دارد.

مارکوس اورلیوس، امپراتور روم و فیلسوف رواقی در کتاب «تاملات» خود می‌گوید:

در عجبم از آدمی، که خویش را بیش از همه دوست می‌دارد، با این حال نظر خود نسبت به خویش را از نظر دیگران نسبت به خویش، سبک تر می‌شمرد. اگر ما را مجبور کنند که تمام افکار و تصورات خود را بلافاصله فریاد بزنیم یک روز هم در این عالم دوام نخواهیم آورد؛ چرا که به نظرات دیگران بیش از نظرات خود بها می‌دهیم.

معنی این دیدگاه چیست؟

به عنوان موجودات زنده، اولویت شماره یک ما بقای خود ، رفاه و ترجیحات شخصی‌مان است. حتی وقتی می‌بخشیم و فداکاری می‌کنیم هم خودمان را اولویت قرار می‌دهیم. با این حال، وقتی صحبت از اظهار نظر می‌شود، نظرات دیگران برای ما اهمیت پیدا می‌کنند انگار که به راهنمایی آن‌ها نیاز داریم. چه خوش‌مان بیاید یا نه، ما به شدت تحت تاثیر باورهای دیگران هستیم و نظر خودمان حداقل اهمیت را برای‌مان دارد.

می گویید نه؟ لحظه‌ای را به خاطر بیاورید که فیلمی از نظر شما خوب و غنی بوده است؛ اما همه‌ی افراد می‌گویند که این فیلم بد است. در این حالت به خود می‌گویید پس به اندازه‌ی کافی هوش هنری ندارم و اشتباه می‌کنم. ما به طور غریزی نسبت به وجود خودمان اشتیاق داریم، اما فاقد اعتماد به نفس خاص برای ایستادگی در برابر نظرات و افکارمان هستیم.

چطور این مسئله را حل کنیم؟

نظرات و اولویت‌های واقعی خود را بشناسید شاید مهم به نظر نرسند، اما مربوط به خودتان هستند. سعی کنید هر گاه نظرات دیگران را نسبت به نظر خود ارجح می‌دانید، مچ خود را بگیرید! متفاوت بودن در دنیا امر پذیرفته شده‌ای است و هیچ حق و باطلی در عرصه‌ی نظر وجود ندارد. فراموش نکنید صدای شما باید گویای محتوای ذهن خودتان باشد.