خودشیفتگی یک اختلال شخصیتی است که باعث میشود فرد با بهتر دانستن خود نسبت به دیگران احساسات بدی در آنها ایجاد کند و عزت نفس آنها را خدشه دار کند. اما علایم و علتهای خودشیفتگی چیست؟
دقت کنید که آیا این شرایط، شما را به یاد فردی از اطرافیانتان میاندازد:
کسی که از شما نظر میخواهد، اما بعد از شنیدن حرفهای شما فقط روی نظر خودش تاکید دارد.
کسی که دوست دارد در مورد خودش صحبت کند و همیشه هم به مواردی اشاره میکند که در آنها بهتر از شما بوده است. اما وقتی که شما نکتهی مثبتی در مورد خود میگویید آن را زیر سوال میبرد.
اگر با چنین شخص یا اشخاصی برخورد داشتهاید، طرف مقابلتان یک خودشیفته است!
با این حال خودشیفته کیست؟
خودشیفتگی یک اختلال شخصیتی است که بیشتر ما به آن مبتلا هستیم!
در فرهنگ عامه، از خودشیفته به عنوان فردی تعبیر میشود که خودش را دوست دارد و تفسیر ایدهآلی از خودش ارائه میدهد. خودشیفتهها بر این باور هستند که تخم دو زردهی آفرینش(!) هستند و دیگران باید مدام از محاسن آنها تعریف و تمجید کنند.
روانشناسی به نام استفان جانسون در این خصوص میگوید:
خودشیفته کسی است که زخمهای درونی خود را مخفی کرده و روش غلطی را جایگزین جبران آنها کرده است.
راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM) از خودشیفتگی، به عنوان اختلال شخصیتی یاد میکند. اختلال شخصیت خودشیفتگی بسیار معمول است و حقیقت این است که همهی ما بعضی از صفات خودشیفتهها را داریم.
ویژگیهای یک خودشیفته:
- آنها نیاز عمیقی به تعریف و تمجید دارند؛ چرا که فکر میکنند خیلی خاص و منحصر به فرد هستند!
- خودشیفتهها فکر میکنند که یک سر و گردن از بقیه بهتر هستند. چون خود را با استعدادتر از بقیه میدانند و فکر میکنند که بیشتر از آنها معلومات دارند.
- آنها نقاط ضعف خود را به هیچ عنوان نشان دیگران نمیدهند؛ چرا که نسبت به طرز فکر بقیه دربارهی خودشان میترسند و میخواهند در همهی شرایط از آنها بهتر باقی بمانند.
- آنها دوست ندارند که نیازها یا احساسات خود را به دیگران ابراز کنند. از آنجا که آنها دوست دارند مرکز توجه واقع شوند، بر این باور هستند که ابراز احساسات نشانهی ضعف تلقی خواهد شد.
- آنها خدای سوء استفاده از احساسات دیگران هستند! خودشیفتهها میدانند که چطور با کمک جذابیت خود از دیگران استفادهی ابزاری کنند.
خودشیفتگی میتواند به علت داشتن دوران کودکی ناسالم یا یک گذشتهی مجروح باشد. خودشیفتهها تشنهی تحسین و اعتبار هستند و این رفتار آنها ریشه در دو حالت ممکن دارد: شاید در گذشته دچار بیتوجهی شدهاند یا شاید توجه بیش از حد دریافت کردهاند و به آنها از کودکی تلقین شده که موجودات فوقالعادهای در جهان هستند!
پدر و مادر ناآگاه، یکی از دلایل مهم و اصلی تربیت فرزندان خودشیفته است. والدین مستبد یا سهل انگار هر دو میتوانند مستعد تربیت افراد خودشیفته باشند. یک گروه ارزشهای کودکش را نادیده میگیرد و گروه دیگر او را لوس میکند که هر دوی اینها منجر به شکل گیری خودشیفتگی در او میشود.
چطور خودشیفتهها فکر میکنند از بقیه بهتر هستند؟
زاری بالارد، متخصص حوزهی خودشیفتگی و نویسندهی کتاب Narcissism in a Nutshell تلاش کرده است تا برخی از پاسخهای معمول خودشیفتهها را نسبت به سوالهای رایجی که در مورد آنها پرسیده میشود، بیان کند:
آیا خودشیفتهها میدانند خودشیفته هستند و آیا آنها راضی هستند؟
آنها میگویند: ما واقعا به احساسات بقیه اهمیت چندانی نمیدهیم. ما از وجود خودمان لذت میبریم! خودشیفتههای واقعی علاقهای به تغییر ندارند. بیشتر آنها به خودشیفتگی به عنوان یک مشکل نگاه نمیکنند. ما هر دقیقه از زندگی خود را دوست داریم و احساس میکنیم که کنترل زمام امور را داریم.
با خودشیفتهها چطور رفتار کنیم؟
کاراکترهای شخصیتی متفاوت هستند و با همه نباید به یک شیوه رفتار کرد. به جای تلاش برای تغییر دیگران یاد بگیرید که تفاوتها را قبول کنید تا بتوانید ارتباط معقولی با آنها داشته باشید.
به جای تغییر دادن خودشیفتهها بر روی خواستههای خود تمرکز کنید
خودشیفتهها در برابر تغییر مقاوم هستند. بنابراین به جای تغییر آنها سعی کنید به نیازهای خود توجه کنید. این واقعیت را قبول کنید که انواع مختلفی از شخصیتها وجود دارد و تنها چیزی که میتوانید تغییر دهید، نگرش و اعمال خودتان است.
خودشیفتهها را از احساس ناامنی شان بشناسید
خودشیفتهها از درون کاملا آسیب پذیر هستند. پرسشهای آنها از دیگران به این دلیل است که بتوانند احساس بهتری برای خود فراهم کنند. بنابراین رفتار آنها با خود را شخصی سازی نکنید. آنها گاهی اوقات با این روش برای خود احساس امنیت ایجاد میکنند.
این مسئله وقتی اهمیت بیشتری پیدا میکند که خودشیفته یکی از اعضای خانواده یا همکاران نزدیک شما باشد. کمی اطمینانبخشی به آنها میتواند آنها را آرام کند.
سعی در قانع کردن خودشیفتهها نکنید
شما آنچه که یک خودشیفته نشان میدهد، نیستید. بنابراین به خودشیفتهها اجازه ندهید تا عزت نفس شما را دست کم بگیرند و وقت خود را برای بحث راجع به مسائلی که به درست بودنش باور دارید، تلف نکنید.
اگر راه دیگری باقی نمانده، از آنها فاصله بگیرید
به یاد داشته باشید، یک رابطهی سالم دو طرفه است و در آن احترام متقابل وجود دارد. اما در رابطه با یک فرد خودشیفته یک حالت بیشتر وجود ندارد: خودشیفتهها را همیشه باید راضی نگه داشت و به طور مداوم از آنها حمایت کرد. چنین ارتباطی مطمئنا ناسالم است و مانع رشد شما خواهد شد.
حد و مرز تعریف کنید
وقتی یک خودشیفته ببیند که سعی دارید کنترل زندگی خود را به دست بگیرید، سعی میکند که بنا به عادت غریزیاش مرزهای شما را محک بزند. در این چالش، حد و حدود را به صورت شفاف نشان داده و اقدامات لازم را در ذهن خود انجام دهید.
برای مثال، اگر تصمیم گرفتهاید که با آنها قطع رابطه کنید، آنها احتمالا سر صحبت با شما را باز کنند. در این شرایط به اندازهی کافی شجاع باشید و از مواضع خود عقب نشینی نکنید.
فاصله با آنها را حفظ کنید
وقتی یک خودشیفته احساس بدی را به شما القاء میکند زمان آن رسیده که برای حفظ احترام خود، از او فاصله بگیرید. چنانچه شریک عاطفی شما یک انسان خودشیفته است بهتر است به صورت جدی به پایان دادن این رابطه فکر کنید و به دنبال زندگی بهتری باشید. اگر هم خودشیفته، از اعضای خانوادهی شما است سعی کنید که از دور با او مدارا کنید.
انیمه
#سریال خاندان اژدها
#آشپزی
#خراسان جنوبی