بیشتر از این‌که تمایل به ازدواج وجود نداشته باشد امکانات و حمایت‌های لازم برای ازدواج کردن وجود ندارد؛ اما بخشی از ازدواج‌هایی که انجام نمی پذیرد دلیلش بی رغبتی و بی انگیزگی جوانان برای ازدواج است نه نداشتن امکانات ازدواج که در ادامه به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم.

 تکیه‌گاه نبودن پسران امروزی

مینا دختر ۳۲ ساله‌ای که در یک شرکت تجاری و بازرگانی بعنوان مدیر بازرگانی مشغول به کار است درباره عدم رغبت به خود به ازدواج می‌گوید :

به چه کسی می‌توان اعتماد کرد؟ به چه کسی می‌توان تکیه کرد؟ خواستگاران من به این علت به سمتم می‌آیند که من شاغلم و درآمد خوبی دارم. آن‌ها‌ می‌خواهند به من تکیه کنند و وقتی می‌گویم بعد از ازدواج به سر کار نمی‌روم ، می‌روند و پشت سرشان را هم نگاه نمی‌کنند.

آنچه که باعث بی انگیزگی در میل به ازدواج مینا شده است ممکن است متاثر از ذهنیت‌‌ها و برداشت‌های منفی او باشد که در ذهن او مردها قابل اعتماد و قابل تکیه نیستند؛ اما به راستی اگر زنان امروزی بخشی از وقت و عمر خود را برای تحصیل و آموزش مهارت شاغل شدن صرف کرده‌اند، چرا در هنگام ازدواج کاملا سنتی و وابسته فکر می‌کنند و نمی‌خواهند بخشی از هزینه‌های زندگی را آن‌ها تقبل کنند؟

کمال گرایی در ازدواج

 شیرین هم دختری تحصیل کرده و شاغل است. او ۳۰ سال دارد و هنوز ازدواج نکرده است. او نیز می‌گوید که هنوز مرد مورد علاقه‌اش را که مطابق معیارهای او باشد پیدا نکرده است. او ادامه می‌دهد که تنها عشق برای او کافی نیست و همسر آینده‌اش باید دارای شغلی مناسب و آبرومند باشد، خانه و ماشین لوکس و زیبایی داشته باشد و درآمد و پول کافی برای گذراندن زندگی را داشته باشد.

انتظارات و توقعات بیجا و معیارهای سختگیرانه  و بعضا غلطی که زن و مرد برای یک ازدواج موفق و ایده‌ال در نظر می‌گیرند نیز عامل دیگری برای کاهش تمایل به ازدواج است. اگرچه داشتن امکانات رفاهی و مادیات می‌تواند مهم باشد، اما عوامل موثرتری که می‌تواند خوشبختی زن و مرد را شکل دهد و باعث تحکیم روابط بین آنها شود صرفا مادیات و فراهم بودن امکانات و وسایل رفاهی نیست. گویا این افراد هنوز معنایی برای ازدواج و یافتن مونس و همدم در زندگی نیافته‌اند. ازدواج به معنی پیدا کردن همراه و هم‌قدم برای همراهی در مسیر زندگی است؛ نه ره آوردی برای به دست آوردن امکانات و وسایل زندگی.

بدبینی و عدم اعتماد به همسر احتمالی

مازیارکه ۴۰ ساله و مدیر یک شرکت است علت عدم رغبت به ازدواجش را عدم اعتماد به زنان و بدبینی به زندگی متاهلی می‌داند. او ورود شبکه های اجتماعی به زندگی امروزی و سبک های نامتعارف ارتباط زنان و مردان را باعث از هم پاشیدگی بنیان خانواده‌ها می‌داند و البته، مازیار در اطراف خودش شاهد تجربه‌های تلخی در این زمینه بوده است. او معتقد است زن‌ها به خاطر پول و حمایت شدن ازدواج می‌کنند و می‌خواهند تمام بار زندگیشان را بر گردن یک مرد انداخته و در عین حال آن مرد را تصاحب کنند .

شاید یکی از نتایج استفاده زیاد از تجربیات دیگران این باشد که ما برای ورود به هر عرصه‌ای اول معایبش را ببینیم و خیلی وقت‌‌ها وارد هیچ گودی نشویم از ترس این که متوجه آسیب و بلایی نشویم.

ورود به رابطه های غلط و تجربه های تلخ

 روابطی که بدون هیچ شناخت و معیار درستی به وابستگی‌ها و دلبستگی‌های عاطفی بین دختران و پسران امروزی می‌انجامد نیز عامل مهم دیگری است که جوانان را  به ازدواج بی‌رغبت می‌کند. پسر و دختری که به راحتی با یکدیگر رابطه‌ای عاطفی اما کاملا غلط و اشتباه را شکل می‌دهند نیاز به ازدواج را در خود تقلیل می‌دهند. بعضی از دختران و پسرانی که در یک رابطه عاطفی و احساسی اشتباه قرار می‌گیرند، وقتی که این رابطه به جدایی و ناکامی سوق داده می‌شود آسیب های روحی و روانی جبران‌ناپذیری را تحمل می‌کنند که شاید سال‌ها نیاز باشد تا بتوانند از این دلبستگی و وابستگی رهایی یافته و آن را بدست فراموشی بسپارند. چنین افرادی نسبت به جنس مخالف خود بی اعتماد می‌شوند و این‌گونه تصور می‌کنند که همه قصد فریب و اغفال آن‌ها را دارند و درگیر هر رابطه عاشقانه و عاطفی دیگری که شوند سرنوشتی بهتر از آنچه که تجربه کرده‌اند نخواهند داشت؛ لذا گرایش و تمایلی به برقراری رابطه‌ای دیگر حتی برای ازدواج ندارند.

تاثیر رسانه در بی رغبتی نسیبت به ازدواج

نوع نگرش افراد به مجموعه‌ای از باورهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در تمایل و رغبت آنها به ازدواج می‌تواند موثر باشد. باورها و ذهنیت‌هایی که افراد به این شرایط دارند بی‌شک می‌تواند نقش به سزایی در ازدواج داشته باشد. نقش رسانه‌ها و قدرت آنان  را نیز نباید فراموش کرد. تصویری که رسانه‌‌ها و دیگران از فروپاشی و ازدواج‌های ناموفق در اختیار جامعه قرار می‌دهند نیز می‌تواند عامل مهمی در بی‌انگیزه کردن جوانان به امر ازدواج داشته باشد.

گذار از سنت به مدرنیته

گذار از سنت به مدرنیته و تغییر سبک زندگی امروزی مردم کشور ما، طولانی شدن دوران تحصیل و دیر مستقل شدن پسران، میل به داشتن دستاورد‌های مردانه در دختران، دنباله‌روی ازفرهنگ‌های غربی مانند ازدواج سفید و رواج این فرهنگ‌ها  باعث طولانی شدن دوره تجرد و در ادامه‌ی آن بی انگیزه شدن نسبت به ازدواج رسمی و دائمی می‌شود.

ازدواج پذیرش یک مسئولیت است و جامعه‌ای که افراد را در عرصه‌های مختلف مسئولیت‌پذیر بار نیاورد در عرصه‌ی ازدواج هم با افرادی مواجه می‌شود که به راحتی از زیر بار تعهد و مسئولیت شانه خالی می‌کنند.