شاید بارها در طول زندگی به صورت کلیشه‌ای و یا واقعی به سراغ این سوال رفته باشید که هدف از زندگی چیست؟ آیا واقعا همه‌ی ما برای زندگی کردن هدف خاصی را دنبال می‌کنیم ؟

هدف از زندگی کردن یافتن معنای زندگی است و هر کسی این معنا را در جایی و در چیزی می‌یابد. شما هرگز نمی‌توانید معنایی که خود از زندگی برداشت کرده‌اید به دیگری بقبولانید یا تحمیل کنید.

خلق کردن به من معنا می‌دهد

عده‌ای از ما معنای زندگی را درخلق کردن و ایجاد کردن می‌دانیم. شاید علت تحسین کسانی که آثاری دارند مانند نویسندگان و دانشمندان و خلاقان عرصه‌های مختلف دانستن معنای زندگی در خلاقیت و ایجاد باشد. این‌که ما میل به خلق کردن داریم و دوست داریم چیز جدیدی به این عالم اضافه کنیم از برداشت ما نسبت به معنای زندگی ناشی می‌شود.

علاقه‌ی ما به تولید نسل و داشتن فرزند نیز برای پیدا کردن معنا و معنا بخشیدن به زندگی است. در خلق کردن و خدای چیزی شدن معنا و مفهومی است که به ما لذت زندگی را می چشاند.

رنج کشیدن از من آدم دیگری می‌سازد

عده ای دیگر معنا و مفهوم زندگی را در چشیدن رنج و سختی می‌دانند. به نظر ایشان اگر تو زیر کشاکش رنج‌های زندگی گردن خرد نکنی نتوانسته‌ای به آن‌چه که باید برسی. وقتی که ما در برابر مصیبت‌ها و نا خوشی‌ها قرار می‌گیریم نگرش ما و نحوه‌ی رفتارمان با رنج، نشان دهنده‌ی ظرفیت و رشد انسانی ما است. وقتی در برابر موقعیتی مانند مرگ عزیز یا بیماری لاعلاج یا هر پدیده‌ی نامطلوب دیگری، قرار می‌گیریم که به هیچ عنوان نمی‌توان آن را تغییر داد،  به این نتیجه می‌رسیم که اگر نمی توان موضوع را تغییر داد و چیزی را عوض کرد بهتر است که موضع را تغییر داد و درست در همین هنگام ما با رنج تغییر می‌کنیم و ظرفیت‌‌های جدیدی به دست می‌آوریم که تا قبل از آن برایمان متصور نبوده‌ است.

هر چه بیشتر تجربه کنم بیشتر زندگی کرده‌ام

عده ای دیگر معنی زندگی را در تجربه کردن می دانند.تجربه‌ی  هر آنچه تجربه‌شدنی است و می‌خواهند خود تجربه کنند نه این‌ که از تجربیات دیگران استفاده کنند. بسیار سفر می کنند و از راه‌های متفاوت عبور می کنند تا هر چه بیشتر تجربه داشته باشند و معنی زندگی را در داشتن تجربیات بیشتر و بهتر از زندگی می‌دانند.

برای چه کسی زنده هستم؟

عده‌ای هم برای خودشان زنده نیستند؛ آن‌ها معنی زندگی را در دوست داشتن دیگری و مفید بودن برای دیگران می‌دانند. عشق به این افراد معنا می‌دهد تا همواره از خود سوال کنند برای چه کسی زنده‌ام و چه کاری باید برایش انجام دهم؟ این افراد اگر نتوانند شخص مناسبی مانند همسر یا معشوق یا فرزند برای عشق ورزیدن پیدا کنند دچار افسردگی و پوچی می شوند.

معنای  زندگی شما هر چه که هست باید خود آن را انتخاب کرده باشید و مسئولیت آن را پذیرا باشید. اگر هدفی در زندگی ندارید یعنی زندگی شما بی معنا است و شما پیش به سوی پوچی در حرکت هستید. به زندگی خود معنا ببخشید و برای معناهایتان تلاش کنید.