به مهمانی خانه‌ی مادربزرگ رفته‌ام و بچه‌های فامیل را از سر می‌گذرانم. پرهام « تیکن» بازی می‌کند. امید در «کلش» وار می‌زند و آرش «بن تن» و خواهرش بازی «پو» را پی‌گیری می‌کند. به آنها نگاه می‌کنم و با کودکی خودم، کودکی‌شان را مقایسه می‌کنم...

این‌ها کودکانی هستند که از بدو تولدشان کامپیوتر و لپ‌تاپ و تبلت، مثل یخچال و گاز و تلویزیون در اطرافشان بوده‌ است. کودکانی که احتمالا نسبت به کودکی من باهوش‌ترند و تند و تیزتر جواب می‌دهند؛ اما متاسفانه اکثرشان دچار فقر حرکتی هستند. من هم سن و سال این‌ها بودم از ورودی‌های درهای اتاق بالا می‌رفتم و فصل توت و گیلاس به زور می‌شد مرا روی زمین پیدا کرد.

بلند می‌شوم و تبلت‌ها را جمع می‌کنم و یک بازی گروهی جذاب برای‌شان تعریف می‌کنم و شروع به بازی می‌کنیم. پرهام وسط بازی داد بلندی می‌زند و آرش خشونتی نشان می‌دهد که اندازه‌ی سنش نیست. دعوا را فیصله می‌دهم و در انداختن سفره‌ی شام به مادربزرگ کمک می‌کنم. بچه‌ها دوباره سر تبلت‌ها و گوشی‌ها رفته‌اند و هیچ علاقه‌ای به همکاری در انداختن سفره و کمک به مادربزرگ ندارند. خواهرم هنگام غذا به زور اصرار می‌کند تا فرزندش چند قاشق دیگر بخورد؛ ولی فرزندش مصر است که سیر شده‌ است و میلی به خوردن غذای بیشتر ندارد.

کودکان امروزی سرگرم به تبلت، نسلی نیستند که من به آن‌ها غبطه بخورم و حس کنم که کودکی مدرن‌شان غبطه‌انگیز است. کودکی سنتی ما اگر خالی و تهی از تکنولوژی‌های امروزی بود، صفا و طراوت خاصی داشت. ما بیشتر جیغ و داد می‌کشیدیم، بیشتر می‌دویدیم، بیشتر می‌خندیدیم، راحت‌تر می‌بخشیدیم، آسیب‌های جسمانی بیشتری داشتیم، اما پر از نشاط و شور و هیجان بودیم. روحمان مدام لبریز و سرشار از شادی‌های بی‌بهانه و واقعی بود. ذهن‌مان پر از خلاقیت و ابداع بود و با خاک باغچه کوزه‌گری می‌کردیم و کنار باغچه جوجه‌داری می‌کردیم.

تنوع و زیبایی‌های کودکانه در روزگار ما بیشتر بود. ما با این‌که خواهر و برادرهای بیشتری نسبت به این نسل داشتیم با این وجود عاشق مهمان و مهمان‌بازی بودیم و بچه‌های مهمان‌ها غنیمت‌های مهمانی بودند تا با آن‌ها بیشتر از کودکی لذت ببریم اما نسل بچه‌های امروزی پر از خشونت و بی‌مهری نسبت به یکدیگر هستند. مدام یکدیگر را متهم می‌کنند و گویی مزاحم یکدیگر هستند.

به نظر می‌رسد سرعت زیاد تکنولوژی در دهه‌های اخیر دارد کودکان‌مان را قربانی می‌کند. باید به پا خاست و فقر حرکتی را از کودکان‌ امروز گرفت. بیشتر برای آن‌ها وقت بگذاریم و از این که آن‌ها ساکت و راضی در اتاق‌هایشان مشغول بازی و سرگرمی‌ کامپیوتری هستند زیاد راضی و خوشحال نباشیم؛ چرا که این شرایط، آرامش قبل از طوفان مسائل است.

کودکان ما باید کنار ما با فعالیت‌های روزمره زندگی آشنا شوند. در فعالیت‌های گروهی به خوبی شرکت کنند و تحمل دوستان مخالف با خودشان را پیدا کنند. تبلت و لپ‌تاپ و کامپیوتر نباید کتاب را از کودکان ما بگیرد؛ چرا که نسلی که بی کتاب بزرگ شود، نسلی پر از اختلال و انحراف خواهد بود. کودکانی که در برقراری رابطه با دیگران مشکل دارند و مدام عیب‌های اطرافیان خود را می گیرند در آینده بزرگسالان ناسازگاری خواهند شد که توان زندگی مسالمت‌آمیز با هیچ کسی حتی پدر و مادرشان را ندارند.