«سریع و خشن» (The Fast and the Furious)، مجموعه فیلمی است که از سال ۲۰۰۱ منتشر شد و اکنون در سال ۲۰۱۷، آخرین فیلم این مجموعه یعنی «سرنوشت خشن» به کارگردانی «اف.گریگرای» اکران شده که در ادامه قصد داریم نگاهی بر این فیلم پرهزینه و البته پرسود داشته باشیم.
سوار بر موفقیتهای فیلم «مستقیم از کامپتون»، اف.گریگرای (F. Gary Gray)، کارگردان این فیلم را به سوی ساخت یکی از موفقترین مجموعه فیلمهای دوران، یعنی سرنوشت خشن سوق داد! هشتمین بخش از سری فیلمهایی که به طور فزایندهای نظر منتقدین را جلب کرده است.
این مجموعه فیلمها چقدر بزرگ و پرهزینه هستند؟ این فیلمها تقریبا با هزینهی چهار بیلیون دلار ساخته شدهاند، که نمونهی آخری رکورد نمونهی قبلی را زد و در کل حدود ۱.۵ بیلیون دلار سودآوری داشتهاند. فیلم سرنوشت خشمگین، فیلمی که ترکیب کاملی از جاذبهی بین المللی، اکشنهای خندهدار و البته تاکید بر روی مفهوم خانواده را از خود نشان داده است! کلمهای که تو را معنا میکند (خانواده).
بدون توجه به نقدها، این مجموعه بسیار مستعد شکست است، هرچند زمان درازی است شاهد دنباله سازیهای این فیلم هستیم که با اقبال بیننده مواجه شده، اما این دلیل بر آن نیست که ما نمیتوانیم ناامید باشیم، چرا که سونوشت خشمگین در مقایسه با فیلمهای دیگر این مجموعه، بطور واضحی برای اولین بار در این دهه به سطح پایینی از کیفیت سقوط کرده است! در رابطه با این مجموعه که طیف وسیعی از جذب منتقدین را به همراه داشته، به نظر میرسد که بیان سلیقهها مناسب باشد.
من اصلاً به این مجموعه توجهی نمیکردم تا اینکه خشن پنج رسید. اگرچه موافقم که «سریع و خشن: توکیو دریفت» ریسکهای بیشتری داشت و نسبت «به دو سریع و دو خشن»، سرگرمکنندهتر بود حتی شاید نسبت به بدترینش یعنی «چهارمین فیلم : سریع و خشن».
پنج فیلم هزینه طول کشید تا این مجموعه شکل بگیرد، تا روی غلتک بیفتد، که مدام بین اکشنهای کارتونی و مکالمات صمیمی میان خانوادههای بدلی به این سو و آن سو برود.گویی که آنان به این سوال پاسخ دادند که چه میشد اگر ما فیلم بی عیب و نقص خودمان را بسازیم، فیلمهایی شبیه سکانسهای جنون آمیز فیلمهای باند (BOND movies) ؟
این مجموعه از آن یکی بهتر بود اما تنها بخاطر وجود بازیگران جدیدی مثل «دواین جانسون» (Dwayne Johnson)، «جیسون استاتهام» (Jason statham) و «کورت راسل» (kurt russell)، آره ! آنها خنده دارند، اما سرگرم کننده هم هستند.
خب، پس چرا این فیلم سرنوشت خشمگین خیلی باحال نیست؟ این همان سوالی است که شما بعد از دیدن ۱۳۶ دقیقه از فیلم به ذهنتان خطور میکند، فیلمی که در مقایسه با فیلمهای بلاک باستر دیگر لذت بخش است، اما در مقایسه با نقطههای اوجی که این مجموعه داشت، ناامید کننده است.
در درجهی نخست، این فیلم بالای دو ساعت است و تقریباً هیچ نقشهای ندارد.
«دام تورتو» (vin Diesel) بعد از اینکه به وسیلهی شخصی به نام «سیفر» (charlize theron) مجبور میشود علیه تیمش کار کند، آنها را لو میدهد. آنها هم دست به کار میشوند تا او را متوقف کنند و به خانوادهاش بازگردانند. داستان فیلم همین است. در طول فیلم، تقریباً هرکسی برای یک ساعتونیم هیجانی و احساسی میشود.
«میشل رودریگز» با مخلوطی از سربههوایی و عاشقی، هرکاری که بتواند برای مردی که حالا ممکن است در حال تلاش برای کشتنش باشد، انجام میدهد. جیسون استاتهام و دواین جانسون به طور رقابتی کارهای زیادی برای درآوردن شخصیتهایشان انجام می دهند. حتی این احساس دست میدهد که یک فیلم کمدی اکشن دههی هشتادی است تا یکی از فیلمهای قبلی مجموعه! حتی نشان میدهد که فیلمنامه هم آبکی است.
پرشهای اکشن در راهی که به نظر می رسد برای جاذبهی بین المللی است تا هر استفادهی واقعی که بشود از لوکیشن کرد.
من تصور میکنم که روی وایتبرد اتاق نویسندگان اینگونه نوشته شده است که کوبا: داغ و روسیه: سرد. درحالیکه این یک چیزی شبیه جوک است که بخواهیم بگوییم این فیلمها تماماً دربارهی خانواده است. این کلمه اینجا حکم چوب زیربغل را برای نیفتادن دارد. آنان این کلمه (خانواده) را بارها استفاده میکنند، تقریباً مثل این میماند که چیزی به ذهنشان نمیرسید تا سکانسهای اکشن را به هم متصل کنند.
و اینجاست که مدافعان دوآتشهی خشمگین، حمله میکنند و چون گروه سرود باهم میسرایند که در اینگونه فیلمها، ساختار فیلمنامه مهم نیست، بلکه همهاش دربارهی ترشح آدرنالین است و اینکه هیچ کس به این توجه نمیکند که سازندگان فیلم فراموش کردند که لااقل به نیمی از شخصیتها چیزی جالب و حائز اهمیت بدهند و زمانهایی وجود دارد که فیلم «سرنوشت خشمگین» به سوی راه گریزِ دیوانگی میرود، چیزی که برای تأییدشدن آسان است.
سکانسهای فاخر بهویژه با وجود موجی از ماشینهای کلنگیِ تکسرنشین شهر نیویورکسیتی و هرجومرج روسیه، کار میکند و تقریباً این احساس دست میدهد که فیلم درحال تقلید فیلم «طولانی ترین بزرگراه در جهان» و سکانسی از فیلم «سریع و خشن شش» هست.
چیزی که فیلم «سرنوشت خشمگین» به تماشاگران به خاطر هزینهای که بابت بلیط کردند میدهد، به طورغیر قابل انکاری سرگرمی و تفریح و اوقات خوشی است که باید داشته باشند، این همهی متاعی است که عرضه میشود.
این قصور در مصالحی که سکانسهای اکشن را به هم متصل میکند هرگز برجستهتر از لحظاتی نیست که فیلم، چارلیز ترون را نشان میدهد. فیلم «سرنوشت خشمگین» نزول خواهدکرد چنانکه یکی از بزرگترین اتلافهای یک استعداد بزرگ در فیلم بلاک استار در این سالها رخ داده است.به خاطر اینکه کریس مورگان، نویسندهی فیلم «مدمکس:جادهی خشم» چقدر خوب بود! اما حالا این موضوع را نادیده میگیرد که به «ترون» یک سکانس اکشن برجستهی مجزا بدهد.
او روی یک هواپیمای هوشمند چسبیده است و دستورات را به مردمان دیگر روی زمین صادر میکند. چطور امپراطور فیورسا را به زمین میآوری و مسابقهاش را برعلیه دام تورتو نمیسازی؟ او یک سکانس مهیج در فیلم دارد، جایی که او و اویل دام از تیم جلو میزنند، چیزی که آسودگی راهش را فراهم میسازد، احساسی است حتی بیشتر از ناامیدی، به خاطر اینکه یک نفر کاری که او میتوانست انجام بدهد را میبیند.
هیچ حرارتی در این شخصیت نیست، به هیچ وجه! ما حتی واقعاً دلایل کارهایی را که انجام میدهد نمیدانیم و تو دقیقاً میتوانی ببینی که ترون حوصله سربر است. این نوع فیلمها، همواره یک مشکل داشتهاند، اگرچه آنقدر مهیج هستند که هر آدم شروری در آن تبدیل به قهرمان میشود، اما این فیلم گویا چون گلولهای است که در لولهی تفنگ گیر کرده است، نه تنها دربارهی هدر دادن فرصتها، بلکه این موضوع که چه زمان زیادی، ترون مجبور شده است تصویری کند و بیاستفاده از خود را به نمایش بگذارد.
وسوسهانگیز است که دلیل شکست نسبی فیلم را از دست دادن «پل واکر» (paul walker) (بازیگری که درگذشت)، یا کارگردان جدید بدانیم و سرزنش کنیم.سکانسهای اکشن بخوبی انجام گرفته است، اما باقیمانده، بطور شگفت آوری راکد است، چیزی که گری در گذشته انجام داده، اینجا نیز انجام داده تا مطمئن شویم که او به طور کامل اجیر شده است. کارهای نمایشی آن چیزی است که ما انتظار داریم.
من شک دارم که این مجموعه تا چند فیلم دیگر کار کند. اما اگر آنها قصد دارند که سطح سرگرمی فیلم را بالا ببرند، مثل گذشته، این مجموعه به کسانی احتیاج دارد که بتواند به طور جالبی قصه را در اوج نگه دارند، نویسندهای که بتواند دیالوگهای جذابتری بنویسد. کارگردانی که بتواند خصایص بصری را وقتی ماشینها قرار نیست جهشی داشته باشند، بهکار گیرد.
البته هیچ کدام از این کارها، فیلم سرنوشت خشمگین را به ویترین با شکوه باکس آفیس بازنمیگرداند. در اینجا، تقدیر مشخص شده است، این سفر به فیلمی خستهکننده است.
انیمه
#سریال خاندان اژدها
#آشپزی
#خراسان جنوبی